نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 63
اسرافيل نفخه اول را در صور مىدمد و همگان
مىميرند. فاصله آن تا نفخه دومى كه در صور دميده ميشود، چهل سال است و بنا بر اين
شيطان هم طعم مرگ را خواهد چشيد.
با اينكه شيطان ميدانست كه ملعون و مطرود درگاه خداست، مع الوصف
تقاضاى مهلت كرد، زيرا مىدانست كه فضل و كرم خداوند عمومى است و بر اثر معصيت،
فضل و كرم خود را از كسى دريغ نمىدارد.
(قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ):
خداوند به شيطان فرمود: بتو مهلت داده ميشود.
(قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ
الْمُسْتَقِيمَ): شيطان گفت: بر اثر اينكه مرا اغوا كردهاى، بر سر راه راست تو در
كمين آنها مىنشينم و آنها را اغوا مىكنم و براه باطل مىكشانم اين كار را بخاطر
دشمنى با آنها انجام مىدهم. در اينجا شيطان بخداوند نسبت اغوا مىدهد و خدا را
گمراه كننده خود ميخواند. آيا واقعاً خداوند شيطان را گمراه كرده بود؟ در اينباره
اقوالى است:
1- مقصود شيطان اين بود كه چون مرا از رحمت و بهشت خود مأيوس
كردهاى، آدميان را كمين كرده، گمراهشان مىكنم.
چنان كه شاعر گويد:
فمن يلق خيراً يحمد الناس أمره
و من يغو لا يعدم على الغى لائما
يعنى: هر كس به خيرى برسد، مردم او را مىستايند و هر كس بخيرى نرسد،
با اينكه گناهى ندارد، مردم او را سرزنش مىكنند. در اينجا يغو به معناى مأيوس شدن
و دسترسى پيدا نكردن بكار رفته است.
2- مقصود شيطان اين است كه: چون مرا به سجده آدم امتحان كردى، من
گمراه شدم. يعنى امتحان تو باعث گمراهى من شد.
3- ابن عباس و ابن زيد گويند: مقصود شيطان اين است كه تو حكم بگمراهى
من كردهاى.
4- مقصود اين است كه تو با لعن خود مرا هلاك كردى. شاعر گويد:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 63