نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 199
كه در باره خداوند جز حق نگويم. امام علامه
زمخشرى گويد: يعنى واجب است كه گوينده سخن حق من باشم و جز من كسى نبايد ناطق به
آن باشد. فراء گويد: «على» به معناى باء است، يعنى: براى من جز گفتن حق سزاوار
نيست. ابو عبيده گويد: يعنى خداوند اداى رسالت خود را بر من واجب كرده است و من
حريصم كه جز حق در باره خداوند نگويم.
(قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ):
من از جانب پروردگار شما آمدهام و او بمن دليل روشن و معجزه عطا كرده است.
(فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ):
بنى اسرائيل را رها كن تا آنها را به سرزمين مقدس ببرم. فرعون و قبطيان بنى
اسرائيل را براى ساختن منازل و آب آوردن و خاكروبه بردن و ... به بردگى گرفته
بودند.
اگر بر مدعاى خود دليلى دارى و راستگو هستى، دليل خود را بياور.
(فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ): موسى (ع) براى اجابت درخواست فرعون عصاى خود را افكند و بصورتى
مارى عظيم در آمد. عصا واقعاً مار شده بود و هيچگونه ترديدى براى كسى باقى نماند.
برخى گويند: وقتى كه عصا اژدها شد، قبه فرعون را كه هشتاد ذراع طول
داشت در ميان دو فك خود قرار داد. فرعون ناراحت شد و از تخت خود افتاد و پا بفرار
گذاشت، مردم نيز فرار كردند. فرعون داخل خانه خود شد و از موسى خواهش كرد كه اژدها
را بگيرد و وعده داد كه ايمان بياورد. موسى اژدها را گرفت و عصا شد.
اين قول از ابن عباس و سدّى است. برخى گفتهاند: طول مار هشتاد ذراع
بود.
(وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ): گويند: در اين هنگام فرعون به موسى گفت: آيا معجزه ديگر هم دارى؟
گفت: آرى. سپس دست خود را داخل گريبان و بقولى در زير بغل كرد. همين كه بيرون
آورد، آن چنان سفيد و نورانى بود كه از خورشيد هم نورانىتر! آن گاه دست را داخل
آستين كرد و بحال اول بازگشت اين
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 199