نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 169
قوم را دچار عذاب كند. از اينرو جبرئيل را
با چند فرشته بسوى آنها فرستاد. نخست بر ابراهيم خليل وارد شدند. ابراهيم
گوسالهاى سر بريد و غذايى براى آنها فراهم كرد. اما وقتى غذا را پيش روى آنها
گذاشت، ملاحظه كرد كه نميخورند. ابراهيم ناراحت شد و از آنها ترسيد. گفتند: اى
ابراهيم، ما غذا نميخوريم. ما فرستاده خداى توايم كه بسوى قوم لوط ميرويم. از آنجا
حركت كردند و نزد لوط رفتند. لوط مشغول آبيارى بود. پرسيد: شما كيستيد؟ گفتند:
مسافريم. امشب ما را مهمانى كن. لوط گفت: مردم اين شهر، خوب نيستند و تمايل به
همجنس دارند و مال مردم را ميبرند.
گفتند: ما احتياط ميكنيم. لوط بخانه آمد و از همسرش خواهش كرد كه
ورود مهمانان را به اطلاع كسى نرساند. او هم پذيرفت. علامت ميان زن و مردم شهر اين
بود كه هر گاه روز مهمان ميآمد، از پشت بام دود ميكرد و هر گاه شب مهمان ميآمد،
آتشى بر مىافروخت. مردم مطلع شدند و خانه لوط را محاصره كردند. جبرئيل بال خود را
بر چشمان آنها زد و قوه بينايى را از آنها سلب كرد. مردم فهميدند كه عذاب نازل شده
است.
جبرئيل گفت: اى لوط، به انفاق خانوادهات- بجز همسرت- از شهر خارج
شو. لوط گفت: چگونه خارج شوم؟ اينها خانهام را محاصره كردهاند. جبرئيل خطى از
نور جلو روى او قرار داده، گفت: از همين جا برويد و احدى از شما رو بعقب بر
نگرداند.
آنها رفتند و سپيده دم، طلوع كرد. در اين وقت جبرئيل بالهاى خود را
به اطراف شهر زد و آن را از جاى بركند و آن چنان بالا برد كه صداى عوعوى سگان و
بانگ خروسان را اهل آسمان شنيدند سپس شهر را وارونه كرد و خداوند شهر را سنگباران
كرد.
زن لوط سنگى عظيم بر سرش افتاد و نابود شد. برخى گويند: شهر بر
ساكنان خود وارونه شد و بر آنها كه از شهر خارج بودند سنگ باريد.
كلى گويد: اولين كسى كه عمل قوم لوط را انجام داد، شيطان بود. شهر
لوط، يكى از شهرهاى آبادى بود كه مسافران بسيارى را بخود جذب ميكرد. شيطان بصورت
جوانى زيبا در آمد و آنها را بعمل لواط تشويق كرد. تدريجاً اين عمل در ميان
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 169