responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 9  صفحه : 161

رسيده است. ديگر جاى چون و چرا باقى نمانده است. يا بايد در برابر حقيقت سر تسليم فرود آورد و خوشبخت شود، يا بايد راه فنا را پيش گيرد و بزندگى رسوا و ننگين خود خاتمه بخشد.

گروهى كه داراى وجدانى سالم بودند، ايمان آوردند، اما طبقه اعيان و اشراف، كه همواره براى هر اجتماعى، بمنزله مهره‌هاى هرز ماشين ترقى و تكامل است، دست از عناد و سركشى بر نداشت. غير از اين هم از آنها توقعى نبود! صالح رو بجانب قوم كرده، گفت: اين است شترى كه در خواست ميكرديد.

يك روز تمام آبهاى شما اختصاص بخود شما. وقتى كه شتر سر را بطرف آب مى‌برد، تا قطره آخر يك نفس مى‌نوشيد. آن گاه سر را بلند مى‌كرد. در عوض هر چه از او شير مى‌دوشيدند، تمام شدنى نبود. ظرف‌ها را از شير شتر پر مى‌كردند و نگاه مى‌داشتند.

حسن بن محبوب گويد: مردى بنام سعيد بن يزيد مى‌گفت: به سرزمين ثمود رفتم و جايى كه شتر از ميان دو كوه بيرون آمده بود، اندازه گرفتم، هشتاد زراع بود.

روزى كه خوردن آب نوبت شتر بود، آنها ناراحت بودند. حيوانات آنها از اين شتر عظيم مى‌ترسيدند. از اينرو در صدد كشتن شتر بر آمدند. زنى زيبا روى بنام «صدوف» داراى گاو و گوسفند و شتر بود و بيشتر از همه بصالح دشمنى مى‌ورزيد.

او مردى از قوم ثمود بنام مصدع بن مهرج را پيش خود خواند و به او وعده داد كه اگر شتر را بكشد، بهمسرى او در مى‌آيد. زنى ديگر بنام عنيزه، مردى كوتاه و كبود چشم و سرخ پوست و زنازاده، بنام قدار بن سالف، پيش خود خواند و گفت: هر كدام از دخترانم را بخواهى بتو مى‌دهم كه شتر را بكشى. قدار در ميان قوم خود مورد توجه و احترام بود.

اين دو زن خيره سر، بذر فساد را كاشتند. بار ديگر بدست اين جنس لطيف، غريزه جنسى دو مرد بلهوس تحريك شد و بزرگترين فاجعه انسانيت بوقوع پيوست! اين دو مرد، هفت نفر ديگر را با خود همراه و شتر صالح را پى‌كردند. سدّى و ديگران گويند: خداوند به صالح وحى كرد كه: بزودى قوم تو شتر را پى خواهند كرد.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 9  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست