نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 145
اعتراض كردند و لباسى را بر روى پدر افكندند،
وقتى كه نوح از خواب بيدار شد، خداوند جريان رفتار حام را به او وحى كرد. نوح وى
را لعن و در بارهاش نفرين كرد.
ابراهيم بن هاشم از على بن حكم از بعضى از اصحاب ما از امام صادق ع
روايت كرده است كه: نوح دو هزار و پانصد سال زندگى كرد. هشتصد و پنجاه سال آن پيش
از رسالتش بود. نهصد و پنجاه سال مردم را دعوت كرد. دويست سال مشغول ساختن كشتى
بود. پس از طوفان هم 500 سال زندگى كرده و در روى كره زمين شهرها و آباديهايى
بوجود آورد و فرزندان خود را در آنجاها ساكن كرد پس از سپرى شدن عمر دو هزار و
پانصد ساله! عزرائيل نزد او- كه در آفتاب بود- آمده، بر او سلام كرد.
گفت: بچه مقصود به اينجا آمدهاى؟! گفت: آمدهام ترا قبض روح كنم.
گفت بگذار، بسوى سايه روم. مهلتش داد. همين كه به سايه رفت. گفت: هر چه در اين
جهان زيستهام، به اندازه همين انتقال از آفتاب به سايه، بيشتر نبود. اكنون مأموريت
خود را انجام ده.
عزرائيل نوح را قبض روح كرد و براى هميشه بيك زندگى پر ماجرا و پر
فراز و نشيب پايان بخشيد.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 145