نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 313
كه اينها بر آنها بهمين جهت حرام شود. و اگر
آن كارهاى زشت نبود، بر آنها حرام نمىشد و مصلحتى نداشت.
(وَ إِنَّا لَصادِقُونَ): ما در آنچه
مىگوييم نسبت بحرمت حيوانات ناخندار و پيه گاو و گوسفند و نسبت به تجاوز يهوديان
و نسبت بهمه مطالب و اينكه اين حرمت، كيفر آنان و بصلاح آيندگانشان بود، راستگو
هستيم.
(فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ): اگر ترا در آنچه ميگويى تكذيب كنند، بگو خداى شما صاحب رحمت فراوان
است و در كيفر شما عجله نمىكند بلكه شما را مهلت مىدهد.
(وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ): اما همين كه وقت كيفر او فرا رسيد، جلو كيفر او نسبت بمردمى كه
پيامبر را تكذيب مىكنند، گرفته نميشود:
اذود و احمى
رسول المليك
حماية حام
عليه شفيق
أ ليس ابونا
هاشم شد أزره
و اوصى بنيه
بالطعان و بالحرب
الا ان احمد
قد جاءهم
بحق و لم
ياتهم بالكذب
فقد سرنى اذ
قلت انك مؤمن
فكن لرسول
اللَّه فى اللَّه ناصرا
اتى بهدى مثل
الذى أتيا به
و كل بامر
اللَّه يهدى و يعصم
و انكم تتلونه
فى كتابكم
بصدق حديث لا
حديث المرجم
فلا تجعلوا
اللَّه ندا و اسلموا
و ان طريق
الحق ليس بمظلم
و حمزة الاسد
الحامى حقيقته
و جعفرا ان
يذودا دونه الناسا
كونوا فدى لكم
امى و ما ولدت
فى نصر احمد
دون الناس اتراسا
كلمه« اذ» ظرف زمان ماضى است كه بر سر فعل مضارع در آمده. يعنى: هنگامى
كه سپاه پر شكوه ما كه اسبهاى بسيار دارد، بر سر تو فرود آمد، پشيمان ميشوى.
يعنى: هر گاه قومى نزاع كنند، بزرگانشان در باره نزاع آنها گفتگو مىكنند.
آنها در ميان ما هستند. آنها كسانى هستند كه حكمشان مورد قبول است و عادل هستند.
يعنى: اگر ابن جعده نبود، تا نفخ صور، نه دژ شما گشوده مىشد و نه
خراسان.
يعنى: آنها خونبها را بر دوش گرفته، آوردند و خود
را ننگين كردند، اما من بوسيله اسب تندرو و نيرومندم، خونبها را طلب مىكنم.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 313