نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 226
«لا» زايده و اگر به جر بخوانيم غير زايده
است.
لا يؤمنون: ابن عامر و حمزه بتاء و ديگران به ياء خواندهاند. قرائت
اول بنا بر انصراف از غيبت به خطاب است.
لغت
جهد: بفتح جيم مشقت و بقولى مبالغه و بضم جيم، طاقت. اين كلمه مفعول
مطلق است، زيرا ايمان جمع «يمين» يعنى قسم است و قسم مصدر است و چيزى كه بمصدر
اضافه شود، مصدر است.
شان نزول
قريش به پيامبر گفتند: تو مىگويى: موسى را عصايى بود كه به سنگ
مىزد و دوازده چشمه از آن آشكار مىشد. تو مىگويى: عيسى مردگان را زنده ميكرد.
تو مىگويى: قوم ثمود را شترى بود. تو هم معجزهاى نظير آنها بياور،
تا ترا تصديق كنيم.
در پاسخ فرمود: چه ميخواهيد براى شما بياورم؟ گفتند: كوه صفا را طلا
كن و بعضى از مردگان ما را بدنيا برگردان تا از آنها سؤال كنيم كه تو بر حقى يا بر
باطل؟
فرشتگان را بما نشان ده تا برسالت تو گواهى دهند. يا اينكه خدا و
فرشتگان را دسته دسته نزد ما بياور.
پيامبر خدا فرمود: اگر بعضى از اين كارها را انجام دهم، مرا تصديق
خواهيد كرد؟ گفتند: آرى، بخدا همه ما از تو پيروى خواهيم كرد.
مسلمانان از پيامبر درخواست كردند كه اين آيات را نازل كند تا آنها
ايمان بياورند. پيامبر بپاى خاست و دعا كرد كه خداوند كوه صفا را طلا كند.
جبرئيل نازل شده، عرض كرد: اگر بخواهى صفا را طلا مىكنم. لكن اگر
ايمان نياوردند، آنها را عذاب ميكنم. و اگر بخواهى آنها را بحال خود گذارم، تا هر
كس كه اهل توبه است، توبه كند. پيامبر پيشنهاد دوم را پذيرفت و خداوند اين آيه را
نازل كرد. اين مطلب از كلبى و محمد بن كعب قرظى است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 226