نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 208
(الْجِنَّةِ نَسَباً)
(صافات 158: ميان خدا و جن نسبت خويشاوندى قرار دادند) مقصود از جن، ملائكه است كه
از چشمها پنهان هستند.
چنان كه مىفرمايد:(وَ جَعَلُوا
الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً)
(زخرف 19: فرشتگان را كه بندگان خدايند، از جنس زنان پنداشتند) اين معنى از قتاده
و سدى است. برخى گويند: عقيده قريش اين بود كه خداوند با جنيان مواصلت كرده و
فرشتگان از اين مواصلت پديد آمدهاند. بنا بر اين منظور از جن، فرشتگان نيست. حسن
گويد: منظور از جن شيطانهاست، زيرا آنها در پرستش بتها اطاعت شيطان ميكردند.
(وَ خَلَقَهُمْ:) آنان جن را كه مخلوق خداست
و قدرتى بر آفرينش ندارد، شريك خدا پنداشتهاند. يا اينكه براى خدايى كه خالق
ايشان است شريك برگزيدهاند.
يا اينكه خداوند خالق جن و انس است و مخلوق خدا، شريك خدا نيست. در
روايت است كه يحيى بن يعمر اين كلمه را بسكون لام قرائت ميكرده است. بنا بر اين
يعنى:
آنها جن را شريك خدا و كارهاى جن را شريك كارهاى خدا دانستهاند و
اين در صورتى است كه مقصود بتها باشد. برخى گفتهاند: مقصود از اين آيه، مجوس است
كه معتقد بدو خداى يزدان و اهريمن بودند و بنظر ايشان، اهريمن همان شيطان بود.
بعقيده آنها موجودات مضر و بديها مخلوق اهريمن هستند و اهريمن شريك خداست. ثنويه
نيز كه قائل بنور و ظلمت هستند نيز مثل مجوس هستند.
(وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ):
آنان چيزهايى ساختند و بخداوند نسبت دادند و گفتند: خدا را پسران و دخترانى است.
نصارى ميگفتند: مسيح پسر خداست و يهود ميگفتند: عزيز خداست.
(بِغَيْرِ عِلْمٍ): آنچه بخدا نسبت مىدادند،
در عين بىعلمى و بىخبرى بود.
و دليلى نداشت يا اينكه بىخبر بودند از اينكه اين نسبتهاى دروغ در
دنيا و آخرت موجب گرفتارى آنها خواهد شد. يا اينكه فكر ميكردند، حقيقت است در حالى
كه از روى جهل بود و دروغ!
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 208