نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 114
بيان آيه 57- 58
قرائت
اهل حجاز و عاصم «يقص الحق» و ديگران «يقضى الحق» خواندهاند. نمونه
قرائت دوم اين است:(وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ) (غافر 20) وانگهى جمله «و هو خير الفاصلين» شاهد صحت اين قرائت است.
زيرا فصل در حكم، در قصهها و داستانها نيست. نمونه قرائت اول اين است:(وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ)
(احزاب 4) فصل در قرآن كريم اختصاص به حكم ندارد. بلكه در باره گفتار نيز آمده
است.
مثل:(إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ) (طارق 13) كلمه
«الحق» ممكن است صفت براى مفعول به محذوف يا خود مفعول به باشد. شاعر گويد:
و عليهما مسرودتان قضاهما
داود او صنع السوابغ تبّع
يعنى: بر آنها دو زره است كه داود يا تبع كه سازنده بتهاى فراخ است،
آنها را بافته.
(كلمه «قضا» داراى مفعول به است.)
لغت
بينة: دليلى كه ميان حق و باطل جدا كند: برخى گفتهاند، يعنى علم
تازه.
استعجال: طلب كردن چيزى قبل از وقتش.
حكم: فيصله دادن كارى.
اعراب
(كَذَّبْتُمْ بِهِ): مرجع ضمير يا «بينه» است
كه معناى بيان دارد و بازگشت ضمير مذكر به آن صحيح است يا اينكه «ربى» است. بر سر
فعل «قد» مقدر است.
زيرا جمله حاليه است و فعل ماضى هر گاه حال واقع شود، احتياج به «قد»
دارد.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 114