نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 247
پرسش:
كسى از مسيحيان را نشناختهايم كه معتقد بدو خدا باشد و مريم را خدا
بداند.
پس چرا «الهين» بكار برده؟! پاسخ:
1- از آنجا كه مسيحيان براى عيسى و مادرش احترام خدايى قائل شدند،
خداوند آنها را «اله» خواند. چنان كه به راهبان و علما «رب» گفته شده است. مثل(اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ
اللَّهِ) (توبه 31: علما و راهبان خود را به خدايى برگزيده شدند) 3- ممكن است
در ميان مسيحيان كسانى باشند كه چنين عقيدهاى داشته باشند.
چنان كه شيخ ابو جعفر از بعضى مسيحيان نقل كرده است كه در قديم گروهى
بنام مريميه بودهاند كه «مريم» را خدا مىدانستهاند.
(قالَ سُبْحانَكَ): عطا گويد: يعنى عيسى
مىگويد: تو برترى و صاحب عظمت هستى و بقولى: يعنى من ترا منزله مىشناسم و از اين
مطالب بيزارى ميجويم و بقولى: يعنى تو بالاتر از آنى كه در ميان مردم پيامبرى بفرستى
كه كفران نعمت تو كند و خود را خدا معرفى نمايد، بنا بر اين، نخست خداوند را به
يكتايى و عدالت ستود، آن گاه از گفتهى مسيحيان تبرى جسته، فرمود(- ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍ): براى من سزاوار نيست كه درباره خودم چيزى بگويم كه شايسته آن نباشم
و مردم را بعبادت خودم امر كنم، در حالى كه من هم بندهاى هستم مثل آنها، تنها تو
شايسته عبادتى كه بر همه نعمتها قادر هستى. سپس خدا را بر برائت خود گواه گرفته
مىگويد:
(- إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ):
من چنين ادعايى نكردهام و اگر چنين ادعايى كرده بودم، بر تو پنهان نمىماند، زيرا
تو داناى غيبى.
(تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ): تو اسرار باطنى مرا مىدانى ولى من از غيب و سر تو بىاطلاعم. اين
معنى از ابن عباس است، علت اينكه مىگويد: نفس من و نفس
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 247