نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 244
بيان آيه 116- 117- 118
لغت
نفس: اين كلمه داراى معانى مختلفى است:
1- نفس انسان و حيوان، اين همان چيزى است كه هر گاه از بدن جدا
ميشود، موجب مرگ خواهد شد. مثل(كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ
الْمَوْتِ) (آل عمران 185: هر نفسى چشنده مرگ است) 2- ذات و حقيقت شيئى. مثل
«فعل ذلك فلان نفسه» (اينكار را فلان، خودش انجام داد- اين كلمه همان است كه در
فارسى به «خود» تعبير ميشود) 3- اراده: شاعر گويد:
و نفساى نفس قالت ائت ابن بجدل
تجد فرجاً من كل غمّى تهابها
و نفس تقول اجهد بخائك لا تكن
كخاضبة لم يغن شيئاً خضابها
يعنى: مرا دو اراده است: يكى آنكه مىگويد: ابن بجدل را بياور كه از
هر سختى آسوده ميشوى، ديگرى مىگويد: شتاب كن و مثل كسى كه خضاب كرده، قادر بحركت
نيست، نباش.
ديگرى گويد:
اما خليلى فانى لست معجله
حتى يؤامر نفسيه كما زعما
نفس له من نفوس القوم صالحة
تعطى الجزيل و نفس ترضع الغنما
يعنى: دوستم را به عجله وادار نمىكنم، تا دو نفس خود را، چنان كه
گمان مىكرد، مكلف سازد. او در ميان دو نفس است: يكى آن كه او را ببخشش و نيكى
وادار مىكند، ديگر آن كه او را به بخل و تنگچشمى.
4- چشم بد. در روايت است كه پيامبر هنگامى كه براى مريضى دعا ميكرد،
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 244