responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 7  صفحه : 202

شكافتند و پشم آن را نمى‌كندند. در موقع كشتن، نام خدا را بر او نمى‌بردند و بار بر پشت او نمى‌گذاشتند، شير و منافع ديگر آن بر زنان حرام بود، اما بر مردان حلال بود.

اگر شتر مى‌مرد، زنان و مردان از گوشت آن مى‌خوردند.

محمد بن اسحاق گويد: بحيره ماده شترى است كه مادرش «سائبه» باشد.

(وَ لا سائِبَةٍ): سائبه شترى بود كه آن را رها و از منافع آن چشمپوشى مى‌كردند.

هر گاه كسى نذر مى‌كرد كه سفرش بى‌خطر يا بيماريش بر طرف شود، مى‌گفت: شترم سائبه است. بنا بر اين مثل «بحيره» از آن نفعى نمى‌بردند و از چراگاه و آبخور، منع نمى‌كردند. اين قول از زجاج است. علقمه نيز چنين گويد.

برخى گفته‌اند: «سائبه» شترى است كه براى بتها آزاد شود. رسم عرب بود كه از مال خود- هر چه مى‌خواستند- براى بتها آزاد و در اختيار خدمتگزاران بتها قرار مى‌دادند و آنها شير چنين شترانى را بمسافران مى‌خورانيدند. اين قول از ابن عباس و ابن مسعود است.

محمد بن اسحاق گويد: «سائبه» شترى است كه ده فرزند ماده بزايد. آنها از سوار شدن و كندن پشم و نوشيدن شير چنين شترى خوددارى مى‌كردند. تنها براى مهمانها عيبى نداشت. هر گاه پس از ده بچه ماده، يازدهمين بچه ماده را بدنيا مى‌آورد، گوش بچه را مى‌شكافتند و با مادر رها مى‌كردند. اين بچه «بحيره» ناميده ميشد.

(وَ لا وَصِيلَةٍ): اين يكى در مورد گوسفندان است. هر گاه گوسفند، بچه ماده، مى‌زاييد، براى خودشان بود و هر گاه بچه نر مى‌زاييد، براى خدايان بود و هر گاه از يك شكم، يك نر و يك ماده مى‌زاييد، مى‌گفتند: «وصلت اخاها» يعنى بچه ماده، برادر خود را حفظ كرد. از اينرو بچه نر را براى خدايان قربانى نمى‌كردند. اين معنى از زجاج است.

ابن مسعود و مقاتل گويند: هر گاه گوسفند، هفت شكم مى‌زاييد، در صورتى كه بچه هفتم نر بود، بچه را براى خدايان مى‌كشتند و گوشتش را مردها مى‌خوردند، نه زنها. و اگر ماده بود، نگه مى‌داشتند و اگر يك نر و يك ماده بود، مى‌گفتند: برادر

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 7  صفحه : 202
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست