نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 6 صفحه : 74
مردم جاهليت، رسمشان اين بود كه ارث مولود
را نمىدادند تا وقتى كه بزرگ مىشد و همچنين ارث زنها را به بهانه اينكه آنها جنگ
نمىكنند و دفاع از قبيله و حريم خانواده از عهده ايشان بيرون است، نمىدادند. از
اينرو خداوند آيات ارث را نازل فرموده پس مقصود از(لا
تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ) (آنچه براى ايشان نوشته شده،
به ايشان نمىدهيد) همين ارث آنهاست. اين معنى از امام باقر (ع) نيز روايت شده
است.
2- از عايشه نقل شده است كه: منظور از(لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ) مهر آنهاست زيرا
آنان مهر دختران يتيم را به ايشان نمىدادند. از اينرو خداوند متعال از اين كار
نهى كرده، فرمود: اگر مىترسيد كه در باره يتيمان عدالت نكنيد، زنان پاكيزه ديگرى
را بعقد خود در آوريد. منظور از(ما يُتْلى عَلَيْكُمْ) (چيزى كه براى شما قرائت شده) آيه شريفه:(وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا ...) (همين سوره آيه 3) مىباشد.
جبايى نيز همين را اختيار كرده است.
طبرى قول اول را پذيرفته و بر اين قول اعتراضى وارد كرده است كه: مهر
از چيزهايى نيست كه بدون زناشويى براى زنان واجب باشد. پس زنى كه ازدواج نكرده
مهرى براى او نيست.
3- حسن و قتاده و سدى و ابو مالك و ابراهيم گويند: مقصود از(لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ)
ازدواج است كه در آيه(وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى ...) (سوره نور 32 يعنى عزبها را همسر بدهيد) سفارش شده، زيرا سرپرست
دختران يتيم ايشان را از ازدواج منع مىكرد.
اينان گويند: مردى كه دختر يتيمى را در سرپرستى داشت و دختر چندان
جالب نبود كه رغبتى بازدواج با او داشته باشد و در عين حال داراى ثروتى هم بود، او
را در خانه حبس مىكرد بانتظار اينكه بميرد و ثروتش را تصاحب كند.
سدى گويد: جابر بن عبد اللَّه انصارى دختر عموى نابينايى داشت كه از
پدر مالى به ارث برده بود، جابر خود ميلى بازدواج با او نداشت و او را از ازدواج
با ديگران
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 6 صفحه : 74