responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 6  صفحه : 224

پاها سؤال كردم كه چگونه است. او كف دست را بر انگشتان پا نهاد و تا كعب آن مسح كرد. گفتم:

- اگر كسى بوسيله دو انگشت دست تا كعب پاها را مسح كند، چطور؟

فرمود:

- نه، جز اينكه بهمه كف دست، پاها را مسح كند.

اختلاف قرائت‌

كلمه «ارجلكم» را به نصب و جر قرائت كرده‌اند. آنان كه قائلند به وجوب شستن پاها، كلمه را معطوف بر «برءوسكم» و مجرور دانسته و گفته‌اند: مراد از مسح، شستن است. از ابن زيد روايت است كه:

- مسح، شستشوى خفيف است. مردم مى‌گويند: براى نماز مسح كرد. (يعنى شستشو كرد) او اين مطلب را تقويت كرده و گفته است:

- محدود كردن و موقت ساختن چيزى با شستن مناسب است، نه با مسح. از آنجا كه در آيه شريفه مسح پاها را محدود به كعب، كرده است، معلوم مى‌شود كه در اينجا مسح در حكم شستن است، زيرا مثل شستن محدود شده. ابو على فارسى نيز همين قول را اختيار كرده است.

برخى گفته‌اند:

- علت مجرور بودن كلمه، مجاورت با كلمه «برءوسكم» است. چنان كه گويند «حجر ضب خرب» (سوراخ ويران مارمولك) كلمه «خرب» صفت «حجر» است نه «ضب». مع الوصف بواسطه مجاورت با «ضب» مجرور شده است. امراء القيس گويد:

كان ثبيراً فى عرانين و بله‌

كبير اناس فى بجاد مزمل‌

يعنى گويى ثبير (يكى از بزرگترين كوه‌هاى مكه) در آغاز باران، بزرگ مردم است كه خود را با گليمى خط دار پوشانده است. در اين بيت «مزمل» صفت كبير است‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 6  صفحه : 224
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست