نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 5 صفحه : 77
شان نزول
1- گفتهاند: ابو قيس اسلت بمرد و پسرش محصن لباس خود را بر همسرش
كبشيه دختر معن افكند و نكاح او را تيول خود ساخت و او را ترك كرد و از دادن نفقه
او خود دارى نمود. زن خدمت پيامبر گرامى آمد و عرض كرد: نه از شوهرم ارثى بردم و
نه آزادم گذاردهاند كه همسرى اختيار كنم، از اين رو آيه شريفه نازل گرديد. اين
مطلب از مقاتل است و از امام باقر (ع) نيز روايت شده.
2- برخى گفتهاند: رسم مردم جاهليت اين بود كه هر گاه مردى مىمرد.
پسر (از زن ديگرش) يا وليش لباسى بر زنش مىافكندند و مثل اموال ميت، زن را ارث
قرار مىداد. سپس يا خودش با او ازدواج مىكرد، بدون اينكه مهرى باو بدهد يا او را
بديگرى مىداد و مهرش را مىگرفت. اين آيه براى نهى از اين كار نازل شد. حسن و
مجاهد چنين گفتهاند و ابو الجارود روايتى بهمين مضمون از امام باقر «ع» نقل كرده
است.
3- ابن عباس گويد: آيه در باره مردى نازل شده است كه داراى زنى بود و
او را دوست نمىداشت و بر او سخت مىگرفت كه مهر خود را ببخشد و خدا او را از اين
كار نهى كرد.
4- زهرى گويد: در باره مردى نازل شد كه زن را پيش خود زندانى كرده
بود و بدون اينكه حاجتى باو داشته باشد، منتظر مرگش بود تا مالش را بارث ببرد. اين
مطلب نيز از امام باقر (ع) روايت شده است.
مقصود
خداوند از عادات مردم جاهليت، در باره يتيمان و اموال، در گذشته نهى
كرد.
اكنون در صدد نهى از سنتهايى است كه عرب در باره زنان داشت.
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا):
اى مردم مؤمن( لا يَحِلُّ لَكُمْ): در دين شما روا نيست( أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً):
كه زنان را بارث بريد و با عدم رضايتشان با آنها نكاح كنيد. گفته شده است: يعنى حق
نداريد آنها را زندانى كنيد بخاطر طمعى كه در ميراث آنان داريد. و نيز گفته شده
است: يعنى حق نداريد با آنها بد رفتارى كنيد كه مالشان
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 5 صفحه : 77