responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 5  صفحه : 41

است كه خوردن مال يتيم، تنها از راه ظلم و ستم ممكن است. از امام رضا (ع) سؤال كردند: كمترين مقدارى كه بواسطه آن انسان خورنده مال يتيمى شمرده ميشود، و مصداق تهديد قرآن قرار ميگيرد، چه اندازه است؟ فرمود: كم و زياد آن يكسان است به شرطى كه نيت شخص اين باشد كه آن را برنگرداند.

(إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً): در اين جمله دو وجه است:

1- روز قيامت، آتش از دهان و گوش و بينى ايشان زبانه ميزند تا مردم بدانند كه آنها مال يتيمان را خورده‌اند. امام باقر (ع) از پيامبر گرامى روايت كرده است كه روز قيامت مردمى سر از قبر بيرون مى‌آورند كه آتش از دهانشان زبانه مى‌زند پرسيدند اينها چه كسانى هستند؟ حضرت همين آيه را قرائت كردند.

2- اين مطلب بعنوان مثل، ذكر شده است. چه كسى چنين كارى را انجام دهد به جهنم مى‌رود و بخاطر خوردن مال يتيم، درونش پر از آتش مى‌گردد. شاعر گويد:

و ان الذى اصبحتم تحلبونه‌

دم غير ان اللون ليس باحمرا

يعنى آنچه دوشيده‌اند خون است. جز اينكه رنگ آن سرخ نيست. گوينده شعر، مردى را وصف مى‌كند كه بعنوان ديه، شتر گرفته بودند. به آنها مى‌گويد:

شيرى كه از شتر مى‌دوشيد، خون مقتول است كه مى‌دوشيد و مى‌خوريد.

(وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً): بزودى گرفتار آتشى مى‌شويد كه براى سوزانيدن، برافروخته شده است.

اينكه در آيه، كلمه «بطون» (شكمها) ذكر شده و چنين افاده كرده است كه:

مال يتيم خوردن و شكم را به آن انباشتن. برافروختن آتش در شكم است، بعنوان تاكيد است و گرنه خوردن براى پر كردن شكم است. اينگونه تاكيدها در محاورات مردم معمول است. مثلا مى‌گويند: بچشم ديدم. بزبانم گفتم بپايم رفتم و ... حلبى از امام صادق (ع) نقل كرده است كه: در كتاب على بن ابى طالب است كه خوردن مال يتيم به ستم، بزودى شخص را بكيفر خود گرفتار ميكند هم در دنيا و هم در آخرت. در دنيا كيفرش همان است كه خداوند ميفرمايد:(وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا ...) و در آخرت آن است كه،(إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ ...)

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 5  صفحه : 41
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست