responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 5  صفحه : 154

در بعضى از اخبار است كه: زمان و مكان براى انسان شهادت مى‌دهند و اعمال انسان را بازگو مى‌كنند. بنا بر اين عاقل بايد متذكر اين حالات شود و خود را مستعد سازد و چنين بينديشد كه گويى اكنون آن حالت فرا رسيده و مجلس شهادت برپاى گشته و شاهدان براى اداى شهادت صف كشيده‌اند. در روايت است كه عبد اللَّه بن مسعود اين آيه را بر پيامبر گرامى قرائت كرد و چشمان پيغمبر پر از اشك شد. هر گاه كسى كه خود يكى از شاهدان است از بزرگى اين واقعه، گريان مى‌شود، ديگران بايد چه كنند و چگونه بنالند؟!( يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ‌): در آن روز كافران و كسانى كه در مقابل پيامبر عصيان ورزيده‌اند، خوش دارند كه با زمين يكسان گردند و خاك شوند. در جاى ديگر مى‌فرمايد:(يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً) (سوره نبا 40) يعنى كافر مى‌گويد: كاش خاك بودم. كلمه «تسويه» بمعناى هموار كردن است مثل:(بَلى‌ قادِرِينَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ) (سوره قيامه 4) يعنى: ما قادريم كه خطوط انگشتانش را هموار كنيم تا مثل كف دست صاف شود و نتواند با انگشتان كارى انجام دهد.[1]


[1]- در اينجا ذكر اين نكته لازم است كه مؤلف بزرگوار، در توضيح آيه شريفه« بَلى‌- قادِرِينَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ» چنان كه بايد و شايد دقت نفرموده است و مقصود آن را هموار كردن انگشتان دانسته.

قبل از آيه فوق اين آيه است:(أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ) آيا انسان گمان مى‌كند كه استخوانهايش را جمع نمى‌كنيم؟ آرى ما قادريم كه انگشتهايش را بسازيم و موزون و كامل گردانيم. مثل:(الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى)( سوره اعلى آيه 2) يعنى خدايى كه آفريد و هماهنگى بخشيد.

با توجه به اينكه از ميان همه اعضاى بدن، خداوند، انگشتان را ذكر كرده و ساختن انگشتان را دليل بر كمال قدرت خود معرفى كرده است با اينكه ممكن بود، چشم، مغز، گوش و ... اعضاى مهمترى را ذكر كند، يك نكته روشن مى‌شود و آن نكته اين است كه:

در انگشتان انسان، خطوطى ريز و دقيق و منظم وجود دارد كه امروز براى كشف بسيارى از اسرار و شناسايى افراد و حتى مجرمين اهميت آن غير قابل انكار است. از اين رو از انگشتان، انگشت( نگارى مى‌كنند و از آن استفاده مى‌برند. بنا بر اين خطوط انگشتان هر فردى داراى وضع خاصى است كه معرف اوست. اين خصوصيت، ممكن است در اعضاى ديگر نباشد. از اينرو خداوند متعال در معرفى قدرت خود، مى‌فرمايد: آرى ما چنان قدرتى داريم كه انگشتان شخص را با همان خطوط و نقش و نگار آن مجدداً مى‌سازيم بطورى كه هيچگونه تفاوتى با انگشتان قبلى نداشته باشد.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 5  صفحه : 154
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست