نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 5 صفحه : 129
بكار مىرود. اصل در معانى كلمه همان دست
مىباشد. زيرا موقع بيعت. دستها را بيكديگر مىزدند و دست يكديگر را مىگرفتند كه
به عهد خود وفا كنند، آن گاه پيمان مىبستند از اينرو قسم را يمين ناميدند. شاعر
گويد:
اذا ما راية رفعت لمجد
تلقاها عرابة باليمين
يعنى: هنگامى كه پرچمى براى بزرگى افراشته شود، عرابه آن پرچم را با
خود مىافكند.
اعراب
(مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ): جار و مجرور در محل
صفت براى «موالى» يعنى «موالى كائنين مما ترك(
وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ): عطف بر( الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ) و
مرفوع است.
ممكن است(مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ
الْأَقْرَبُونَ) متعلق باشد به فعلى مخدوف يعنى:
«يعطون مما ترك الوالدان و ...» و(وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ) مبتدا و خبر آن( فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ) باشد.
مقصود
مجدداً خداوند متعال، به بيان حكم ميراث، پرداخته، مىفرمايد:
(وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ):
براى هر زن و مردى وارثانى قرار دادهايم كه به ميراثشان از ديگران سزاوارترند.
اين معنى از سدى است. ابن عباس و حسن گويند: مقصود عصبه و حواشى شخص است.
معناى اول صحيحتر است. زيرا خداوند مىفرمايد:(فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي)
(سوره مريم 5) يعنى: خدايا مرا از جانب خود فرزندى ببخش كه به ارث من سزاوارتر از
ديگران باشد. در اين آيه وارث را «ولى» شمرده است، زيرا وارث- بخصوص فرزند- براى
ارث از ديگران سزاوارتر است علاوه بر اين، به مالك بردگان نيز «مولى» گويند، زيرا
از ديگران نسبت به ايشان سزاوارتر است.
(مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ): از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان به جاى گذاشتهاند.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 5 صفحه : 129