نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 18
فراء گويد: اللهم در اصل اللَّه ام بخير
بوده و همزه از اول ام افتاده و اللهم شده.
كلمه( مالِكَ الْمُلْكِ): بيشتر نحويان گويند كه منصوب است از اين جهت كه مناداى مضاف ميباشد
و زجاج گويد محتملست كه مالك صفت اللهم باشد.
جمله( تُؤْتِي الْمُلْكَ): فعل و فاعل و مفعول است و جمله در محل نصب است بعنوان حاليت و عامل
در آن حرف نداء است و ذو الحال اللهم است و «من تشاء» مفعول دوم است و تقدير جمله
چنين است( تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ)
(ان تؤتيه)( وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ)
(ان تنزعه منه).
و جمله(بِيَدِكَ الْخَيْرُ) مبتدا خبر در موضع حال است و عامل در آن «تؤتى و تنزع و تعز و تذل»
است و ذو الحال ضمير مستتر در آنهاست.
مورد و شأن نزول:
چون رسول اكرم 6 مكه را فتح كرد و بامت خود وعده
سلطنت فارس و روم را داد منافقان و يهود گفتند هيهات، محمد كجا و ملك فارس و روم
كجا، آيا مكه و مدينه براى او كافى نيست كه طمع در روم و فارس بسته در اين موقع
اين آيه فرود آمد (اين قول ابن عباس و انس بن مالك است).
بعضى گفتهاند كه پيغمبر اكرم 6 در سال احزاب
براى حفر خندق حدى معين فرمود و آن را خط كشى كرد و بهر 10 نفر چهل زراع از آن
واگذار كرد كه حفر كنند: مهاجران و انصار درباره سلمان فارسى كه مردى نيرومند بود
اختلاف كردند و هر كدام او را براى كمك خود ميخواستند. پيامبر 6 فرمود: سلمان از ما اهل بيت است.
عمر بن عوف گويد كه 40 زراع بمن و سلمان و حذيفه و نعمان بن مقرن
قرنى با 6 نفر از انصار واگذار شده بود و ما مرتب زمين را ميكنديم تا آنكه از دل
خندق سنگى سخت بدر آمد كه كلنگ پولادين ما را بشكست و كار بر ما سخت شد. بسلمان
گفتيم اينك نزد رسول گرامى شو و جريان اين صخره را بازگو يا فرمان ميدهد كه از آن
صرفنظر كنيم كه بهتر و يا اينكه فرمانى ديگر مىدهد و ما مايل نيستيم از حد و مرز
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 18