نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 103
كند و هميشه داعى غير از مدعو است و دعوت
كننده نميتواند دعوت شده باشد پس حتماً مراد غير از نبى اكرم شخص ديگرى است و لذا
حتماً اشاره بعلى 7 است زيرا هيچكس نگفته كه غير از على و فاطمه و حسنين
كسى در مباهله شركت داشته است و اين مطلب (كه در آيه على نفس پيغمبر خوانده شده)
دلالت دارد بر علو مكان وى و درجهاى كه هيچكس بآن راه نيافته بلكه بنزديك آنهم
نرسيده است و مؤيد آن از روايات يكى حديث شريف صحيح نبوى است كه پيغمبر درباره يكى
از صحابه پرسيد كسى گفت على «ع» حاضر است حضرت فرمود من از نفس خود نپرسيدم كه على
را نفس خود خوانده.
و حديث ديگرى كه پيامبر 6 به بريده اسلمى فرمود: اى بريده على را
دشمن مدار كه او از من است و من از اويم مردم از درختهاى متفرق خلق شدهاند و من
و على از شجره واحده آفريده شدهايم.
و ديگر قول نبى اكرم است كه وقتى در جنگ احد على پيامبر را با
دفاعهاى سخت خود از شر مشركان حفظ مىكرد جبرئيل به پيغمبر گفت على واقعاً با تو
مواسات كرد. حضرت فرمود اى جبرئيل، على از من است و من از عليم. جبرئيل گفت من هم
از شمايم يا رسول اللَّه.
(وَ أَنْفُسَكُمْ) (يعنى هر كه از مردانتان را
كه ميخواهيد بخوانيد)( ثُمَّ نَبْتَهِلْ): (پس تضرع كنيم) در دعاء (از ابن عباس) و گفتهاند يعنى لعن كنيم و
بگوييم خدا لعنت كند دروغگو را.
(فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ): (و قرار دهيم لعنت خدا را بر دروغگوى از ما).
در اين آيه دلالت است كه آنها بحقانيت نبى اسلام معتقد بودند زيرا از
مباهله خوددارى كردند و با پذيرفتن جزيه بذلت و خوارى خود اقرار نمودند و اگر
معتقد نبودند، مباهله را قبول ميكردند و اگر رسول اكرم هم بر نزول عقاب بر نصارى و
ايمنى خود يقين نميداشت فرزندان و خواص اهل بيت خود را با همه محبتى كه بايشان
داشت بمباهله نميكشانيد.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 4 صفحه : 103