responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 27  صفحه : 95

از خدا به پيامبرش 6 بود كه حلال كند براى آن حضرت مكّه را تا در آن جنگ كند و آن را بدست او بگشايد و او در آن محلّ و آزاد باشد كه آنچه را ميخواهد از كشتن و اسير كردن بنمايد و خداوند سبحان اين كار را كرد پس آن حضرت از روى غلبه و كراهت مردم مكّه داخل مكّه شد و كشت ابن خطل را كه در مسجد الحرام به پرده كعبه آويخته بود و مقيس بن صبا و غير آنان را.

ابى مسلم گويد: يعنى سوگند نميخورم باين شهر و حال آنكه تو در آن هتك حرمت ميشوى و عرض و شخصيت و حيثيت و آبروى تو را ميبرند و تو را احترام نميكنند، پس براى اين بلد احترامى نمانده وقتى حرمت تو را هتك نمودند، و اين معنى از حضرت صادق 7 روايت شده فرمود كه قريش شهر مكّه را احترام مى‌نمود ولى حضرت محمد 6 را اهانت و هتك حرمت ميكرد، پس خدا فرمود:( لا أُقْسِمُ بِهذَا- الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ)، اراده كرده كه ايشان هتك حرمت تو را در مكه حلال دانسته پس تو را تكذيب نموده و ناسزا گفتند در حالى كه عادتشان در مكّه بر اين بود كه هيچ مردى در آنجا قاتل و كشنده پدر خود را نميگرفت و بودند كه شاخه‌اى از درخت حرم را بگردن آويخته پس بسبب اين عمل در امان ميشدند پس حلال دانستند از رسول خدا 6 چيزى كه از غير آن حضرت حلال نميدانستند، پس آنها را سرزنش كرد بر اين عمل سپس عطف فرمود بر سوگندش و فرمود:

((وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ)) حسن و مجاهد و قتاده گويند: يعنى آدم (ع) و ذريّه آن و اين سوگند براى اينست كه چون ايشان مخلوقى و آفريده‌اى‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 27  صفحه : 95
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست