جبائى و ابى مسلم گويند: مقصود به فذكّر هم اينست كه ايشان باين
دليلها تذكّر بده و امر كن بايشان كه استدلال كنند بآن بر توحيد پروردگار و تنبيه
كرد ايشان را بر آن.
((لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ))
يعنى تو بر ايشان مسلط نيستى و تسلّط آن چنان ندارى كه امكان داشته باشى كه ايمان
را داخل در قلوب ايشان نمايى و مجبور نمايى ايشان را بر آن فقط بر تو واجب است كه
انذار نمايى و بيم دهى مردم را، پس شكيبا باش بر ترسانيدن و تبليغ رسالت و دعوت
بسوى حق.
و بعضى گفتهاند: تو الآن بر آنها مسلّط نيستى تا اينكه با آنها
مبارزه و مقاتله كنى اگر با تو مخالفت كردند، و اين پيش از نزول آيه جهاد بوده پس
بسبب امر بجهاد منسوخ شده است و صورت صحيح اينست كه اين نسخ نيست بجهت اينكه با
اكراه و ناراحتى قلبى جهادى نيست، و خلاصه مقصود اينست كه تو فقط مبعوث شدى براى
ياد آور نمودن و تذكّر دادن و كسى كه دعوت تو را نپذيرفت و قبول نكرد بر تو چيزى
نيست.
((إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ))
حسن گويد: مگر آنكه پشت كرد و كفر ورزيد يعنى اعراض از ذكر كرده و از تو نپذيرفت و
بخدا و بآنچه از جانب خدا آوردى كافر شد.
و بعضى گفتهاند: يعنى مگر آنكه اعراض كند و كافر شود، پس تو براى او
مذكّر و يادآور نيستى زيرا او از تو نمىپذيرد، پس مثل اينكه تو
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 27 صفحه : 47