نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 27 صفحه : 211
النبى و الذريه و الخابيه، پس همزه در آن
مانند رد كردن باصل متروك است در استعمال چنانچه همزه نبى چنين است، و ترك كردن
همزه بهتر است، براى اينكه چون ترك همزه شد همزه گرديد مثل رد شدن به اصول متروكه
مانند آنچه گمان كردند، و همزه كسى كه بريئه را همزه داده دلالت ميكند بر فساد قول
كسى كه گفته آن از برى بمعناى تراب و خاك است.
لغات:
الانفكاك: بمعناى انفصال و جدايى از اتصال سخت و شديد است ذو الرمه
گويد:
قلائص ما تنفك الّا مناخه
على الخسف او نرمى بها بلدا ففرا
شترانى كه جدا و منفصل نشوند مگر در موقع خوابيدن و فرود آمدن يا قصد
كنيم بآن شتران بلد و زمين بى آب و گياه را، شاهد اين بيت كلمه ما تنفك است كه
بمعناى عدم انفصال و جدايى است.
و بيشتر مورد استعمال اين در نفى است مانند ما زال مىگويى ما انفك
منفك و جدا نشد از اين كار يعنى جدا نشد از آن براى شدت ملابست به آن.
البيّنه: حجه ظاهرهى است بسبب آن تشخيص داده ميشود حق از باطل و اصل
آن از بينونيّت و جدا كردن چيز است از غير آن پس پيامبر 6
حجّت و بيّنه است، و اقامه شاهد عادل نيز بيّنه است و هر برهان و دلالتى بيّنه
است.
القيمه: آنست كه در جهت صواب مستمر باشد، و حنيف مائل بصواب و حق
است، و حنيفه، شريعت مائل بحق است، و اصل آن ميل است و
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 27 صفحه : 211