نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 26 صفحه : 313
انديشه و فكر كند چگونه او را متمكّن از
بهره بردارى و انتفاع بآن نموده سپس بيان كرد و گفت(
(أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا)) يعنى باران را نازل كرديم نازل
كردنى.
((ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا)) آن
گاه شكافتيم زمين را شكافتنى بگياهها( (فَأَنْبَتْنا فِيها)) پس رويانيديم در زمين( (حَبًّا)) يعنى از جنس حبوباتى كه (مانند جو و گندم و برنج و و و ..) تغذيه
نموده و ذخيره ميكند( (وَ عِنَباً))
انگور را امتياز داد براى منافع بسيار آن( (وَ قَضْباً)) ابن عبّاس و حسن گويد: آن رطبهاى نارسى است از درخت خرما يكى بعد از
ديگرى مىافتد و علوفه چهار پايان ميگردد.
((وَ زَيْتُوناً)) و آن روغنى است كه از فشردن
زيت بدست ميآيد( (وَ نَخْلًا)) جمع نخله است( (وَ حَدائِقَ غُلْباً)) يعنى باغهاى محدود و
محاطى كه تنومند و بزرگ دارد. مجاهد گفته است غلبا باغيست كه پيچيده بدرختان بزرگ
باشد( (وَ فاكِهَةً)) يعنى ساير ميوههاى
گوناگون( (وَ أَبًّا)) يعنى چراگاه و مراتع- چنانى
كه مردم آن را كشت كردهاند از آنچه را كه چارپايان ميخورند و بعضى گفتهاند: آب و
چراگاه براى حيوانات چون ميوهها براى انسانهاست.
((مَتاعاً)) يعنى منفعت( (لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ))
معنايش گذشت آن گاه ياد كرد روز قيامت را و فرمود(
(فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ)) ابن عبّاس گويد: يعنى صيحه
قيامت باين جهت ناميده شده براى اينكه گوش را ميخراشد يعنى چنان بگوشها ميرسد كه
نزديك ميشود آن را كر كند.
و بعضى گفتهاند: براى اينكه همه مردم آن را ميشنوند. و البتّه حرف
تضعيف صاد قلب بياء شده براى كراهيت و سختى تضعيف. پس گفتند:
اصاخ چنان كه گفتند تظنّيت در تظنّنت و تقضى البازى در تقضض.[1]
[1] تقضى البازى جزئى از بيت عجاج است كه ميگويد: دانى جناحيه(
من الطور فعمر تقضى البازى( يعنى تقضض البازى) اذا البازى كسر يعنى باز دو بالش را
جمع كرد و از كوه طور گذشت فرود آمد باز زيرا باز موقع فرود آمدن بال خود را
ميشكند و جمع ميكند و در جزء اوّل ص 127 گذشت ذكر بيت مذكور.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 26 صفحه : 313