نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 26 صفحه : 104
ابن زيد گفته: بآنچه كه گرفته و يا نگرفته و
ترك نموده خبر ميدهد.
قتاده گفته: يعنى خبر ميدهد بآنچه مقدّم داشته از طاعت خدا و يا
بتأخير انداخته از حقّ خدا و آن را ضايع نموده است.
زيد بن اسلم گفته: خبر ميدهد بآنچه مقدّم داشت و جلو فرستاد از مالش
براى خودش و آنچه براى ورثهاش باقى گذاشت بعد از مرگش.
و حقيقت نبأ خبر دادن بچيزيست كه مقام او را بزرگ ميدارد. و خوبست در
اين موضع زيرا كه آنچه جارى مجراى مباح است در اين باب ذكر نميشود و البتّه آن
خبريست كه شايسته است بر آن پاداشى داده شود و امّا آنچه وجودش چون عدم بودنش با
نبودنش تفاوتى ندارد اعتبارى بآن نيست.
((بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ))
ابن عبّاس و عكرمه و مقاتل گفتند يعنى اعضاء و جوارح او (از دست و پا چشم و گوش و
...) و بآنچه كردهاند گواهى ميدهند. پس خود او شهادت ميدهد بر خودش بسبب شهادت
جوارحش بر او.
قتيبى گفته: جوارح او قائم مقام او شده و براى همين مؤنّث آورد و
(بصيره) گفت زيرا كه مراد بانسان در اينجا جوارح انسانى است.
اخفش گفته: اين مثل گفته تو است كه مىگويى فلانى حجّت و عبرت است و
دليلش قول خداست كه ميگويد:( كَفى بِنَفْسِكَ
الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً) يعنى خودت در آن روز براى
محاسبهات كافى هستى.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 26 صفحه : 104