responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 26  صفحه : 101

ابن انبارى گويد: يعنى مادامى كه زنده است گناه كند و در خاطرش نيست كه بر گردد و توبه كند از گناهى كه مرتكب شده.

عطيّه گفته: يعنى ميگويد گناه ميكنم پس توبه مينمايم و مقصود اينكه شتاب در معصيت نموده امّا توبه را بتأخير مى‌اندازد و ميگويد فردا و يا پس فردا ماه ديگر و مال ديگر. مترجم گويد: بقول شاعر فارسى:

(گفتى كه به پيرى رسم و توبه كنم‌

صدها چه جوان مرد و يكى پير نشد)

((يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ)) يعنى آنكه در آينده‌اش تصميم گناه كردن دارد مى‌پرسد قيامت چه وقت خواهد بود چون ايّان بمعنى متى (وقت) است مگر اينكه سؤال بمتى بيشتر از سؤال بايّان است و براى همين نيكوست كه تفسير بمتى شود. و البتّه سؤال او از وقت قيامت براى دروغ شمردن اوست قيامت و سر گرمى او بدنيا و بى فكرى نسبت به پايان كار پس وقتى او را بترسانيدند به قيامت و روز حساب و كيفر اعمال ميپرسد كى خواهد بود. پس خداى سبحان خبر از مقدّمات و علائم قيامت داده و گفت:

((فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ)) يعنى چشم موقع آمدن ملك الموت و عزرائيل معاينه و مشاهده نموده پايان كارش را پس از شدّت ترس چشمش را بر نميگرداند.

قتاده و مسلم گفته‌اند: وقتى ترسيد و متحيّر شد از آنچه مى‌بيند از احوال قيامت و منازل و مناظر ترسناك آن از آنچه در دنيا تكذيب آن را مينمود و اين مانند قول اوست كه ميفرمايد لا يرتدّ اليهم طرفهم نميگردانند بسوى آنها چشم خود شان را.

((وَ خَسَفَ الْقَمَرُ)) يعنى نور و روشنى آن بواسطه خسوف رفت و تمام شد( (وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ)) مجاهد گفته جمع شد ميان خورشيد و ماه بسبب رفتن نورشان بوسيله خسوف جهت تكامل تاريكى زمين و فضا بر اهل زمين است تا

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 26  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست