responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 25  صفحه : 311

(وَ أَخِيهِ‌) برادرى كه در دنيا يار و ياور او بود.

(وَ فَصِيلَتِهِ‌) يعنى و فاميلش.

(الَّتِي تُؤْوِيهِ‌) آن چنان فاميلى كه او را در سختيها پناه داده، و در نسب بآنها پناه ميبرد.

(وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً) يعنى و هر كه در روى زمين است. آرزو ميكند كه همه اين چيزها را فداء دهد.

(ثُمَّ يُنْجِيهِ‌) آن گاه اين فداء او را نجات بخشد.

((كَلَّا)) نه چنانست كه اين فداء منجى و نجات بخش او باشد. زجاج گويد: كلّا ردع و تنبيه يعنى هيچ كس از اين گروه برنميگردد. تا مرتدع شوند و متنبّه گردند.

(إِنَّها لَظى‌) يعنى آن جهنّم و دوزخ است يا آن داستان لظى نزاعة للشّوى و موسوم بلظّى شده جهنّم براى اينكه آن مشتعل و بر افروخته بر اهل آتش است. و بنا بر گفته بعضى لظى يكى از نامهاى دوزخ و بنا بر گفته ديگرى دركه و طبقه دوّم آنست. و آن:

(نَزَّاعَةً لِلشَّوى‌) مقاتل گويد: كننده اطراف و اعضاء بدن است پس گوشت و پوستى را نميگذارد مگر اينكه ميسوزاند.

ابن عبّاس گويد: پوست و قبّه سر (جمجمه) را ميگذارد.

ضحّاك گويد: پوست و گوشت را از استخوان كنده و جدا ميكند، كلبى گويد: يعنى تمام مغز را ميخورد سپس برميگردد همانطور كه بوده است.

ابو صالح گويد: الشّوى: گوشت ساق است، سعيد بن جبير گويد:

عصب رگ و پاشنه پاست. ابو العاليه گويد: زيبايى صورت است.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 25  صفحه : 311
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست