نعمت است بر خلق خدا و بيان وحدانيّت و قدرت خداى تعالى است، چنانچه در رفع سماء گفته شد.
((فِيها فاكِهَةٌ)) يعنى در روى زمين چيزهايى است كه بآن متنعّم و بهرهمند ميشوند از اقسام ميوههايى كه از درختان بدست ميآورند.
((وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ)) يعنى نخلهايى كه داراى فلوفها و غلافها است، و ميوه نخل مادامى كه شكوفا نشده در غلف و جلد است.
حسن گويد: اكمام ليف نخل است كه خرما در آن نهفته است.
ابن زيد گويد: يعنى داراى شكوفه است براى آنكه آن پوشيده بليف و غلاف است.
((وَ الْحَبُّ)) اراده نموده تمام حبوباتى كه در زمين زراعت ميشود از گندم و جو (و باقلا و لوبيا و نخود و عدس و غير اينها).
((ذُو الْعَصْفِ)) جبائى و مجاهد گويند: يعنى صاحبان برگ كه وقتى كه خشك شد و خورد شد كاه ميشود.
ابن عبّاس و قتاده و ضحاك گويند: عصف كاه است كه باد آن را مىپراند و ميبرد.
سداء و فراء گويند: آن سبزه زراعت است و آن اقلّ چيزيست كه از آن مى رويد.
((وَ الرَّيْحانُ)) در قول بيشتر مفسّرين يعنى روزى است. و حسن و ابن زيد گويند: آن شاخه ريحان و گليست كه ميبوئيد.
و ضحاك گويد: ريحان دانه خوردنى (مثل گندم و جو و باقلا و ....) و عصف برگيست خورده نميشود، و آن روزى و رزق و خوراك حيواناتست، و ريحان