نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 24 صفحه : 63
نشانهاى كه دلالت بر حدوث آنها ميكند و بر
اينكه براى آنها صانعى است كه آنها را ايجاد كرده و آنچه كه در آنهاست از صنعت و
قدرتى كه ايجاب ميكند سجود آنها را.
ضحاك و سعيد بن جبير گويند: سجود آنها سجود سايههاى آنهاست، مثل قول
او كه ميفرمايد:( (يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً
لِلَّهِ وَ هُمْ- داخِرُونَ))[1] و مقصود اينست كه براى هر جسد سايهاى هست پس در آن اقتضا و ايجاب
خضوع ميكند بآنچه كه در آنست از دليل حدوث آنها و اثبات محدث و صانع مدبّر آنها.
جبائى گويد: معناى سجود نجم و شجر اينست كه: خداى سبحان آنها را بهر
چه كه ميخواهد ميگرداند بدون امتناعى، پس اين را خضوع آنها قرار داد و معناى سجود
خضوع است، چنانچه در قول شاعر آمده (ترى الاكم فيها سجّدا للحوافر) بينى كه سمها
را در آن خضوع است براى چهار پايان.
((وَ السَّماءَ رَفَعَها)) يعنى و بلند كرد
آسمان را و بلند كرد آن را بالاى زمين دلالت بر كمال قدرت حق سبحان ميكند.
((وَ وَضَعَ الْمِيزانَ)) حسن و قتاده گويند:
يعنى نهاد، آلت سنجش و ترازو را براى رسيدن بعدل و انصاف.
قتاده گويد: آن ترازوى معهود است كه داراى دو كفّه ميباشد.
زجاج گويد: مقصود از ميزان عدل است، يعنى اينكه خداوند امر بعدل و
داد نموده است و دلالت بر اين ميكند قول او:
((أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ))
يعنى در ميزان و سنجش تجاوز از عدل و حق