نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 24 صفحه : 211
ميگويد:
فيا مىّ هل يجزى بكايى بمثله
مرارا و انفاسى اليك الزّوافر
پس اى ميّه آيا براى اين گريههاى مداوم من پاداشى هست و حال آنكه
نالههاى من بسوى تو بلند است.
و انّى متى اشرف على الجانب الذى
به انت من بين الجوانب ناظر
و براستى كه من هر وقت نگاه ميكنم بر سمتى كه تو در آن طرف هستى از
طرفهاى ديگر صرف نظر ميكنم، پس اگر نظر ديدن و رؤيت باشد مطالبه پاداش بر آن نشود
براى آنكه محبّ و عاشق چيزى را جز ديدن جمال و چهره محبوبش اختيار نكند[1] بلكه فقط ديدار خواسته و آرزو ميكند
و بر اين دلالت ميكند گفته شاعر ديگر:
و نظرة ذى شجن وامق
اذا ما الركائب جاوزن ميلا
و نظر كردن عاشقى بمعشوقهاش وقتى كه مسافرين يك ميل راه بگذرند و
امّا قول خداى تعالى( (وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ
الْقِيامَةِ)) پس معنا اينست كه رحمت حق بايشان نميرسد و گاهى مىگويى نظر الىّ
فلان فلانى بمن نگاهى كرد يعنى چيزى بمن رسانيد و ميگويد گوينده اى انظر الىّ نظر
اللَّه اليك بمن نگاه كن خدا بتو نظر كند قصد ميكند كه بمن خيرى برسان تا خدا بتو
خيرى برساند، و نظرت فعلى است كه استعمال ميشود و آنچه از آن صرف ميشود بر چند قسم
است:
1- اينكه اراده كنى بآن نظرت الى الشيء كه حرف جار حذف شود و فعل
ايصال بمفعول شود و از اينست آنچه ابو الحسن انشاد كرده: