responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 23  صفحه : 9

(كأنّها جمل وهم و ما بقيت‌

الّا النحيزة و الألواح و العصب)

يعنى: (شتر من گويى طناب ضخيمى است كه جز نفسى و استخوانها و رگهايى از آن چيزى نمانده است).

ابن جنى گويد: بنا بر آن قرائت كه (مسكنهم) خوانده‌اند اگر بخواهى آن را مصدر قرار مى‌دهى و مضاف را محذوف مى‌گيرى، يعنى: (لا ترى الّا آثار مسكنهم) همان گونه كه ذو الرّمة گفته است:

(تقول عجوز مدرجى متروحا

على بابها من عند أهلى و غاديا)

كه مدرج در اينجا مصدر است، و لذا مى‌بينيم متروحا را بنا به حاليت نصب داده است و اگر بخواهى مى‌گويى (مسكنهم) به صورت واحد به جاى جماعت.

لغات آيات:

الأحقاف- جمع حقف است كه عبارت است از تپّه‌هاى شنى بزرگ و طولانى كه به حدّ كوه نمى‌رسد، مبرد گويد: حقف توده‌هاى فراوان شن را گويند كه روى هم انباشته شده است كه بسيار بلند نيست، و داراى پيچ و خم‌هايى است، عجاج گويد:

(بات على أرطاة حقف أحقفا).

عارض- ابرها را گويند كه در عرض آسمان قرار مى‌گيرد.

اعشى شاعر عرب گفته است:

(يا من رأى عارضا قد بت أرمقه‌

كأنّما البرق فى حافاته شغل)

تدمر- تدمير عبارت است از به هلاكت رساندن، و افكندن بعضى از چيزها روى همديگر تا ويران شده، نابود گردد، جرير شاعر گفته است:

(و كان لهم كبكر ثمود لما

رغى ظهرا فدمّرهم دمارا)

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 23  صفحه : 9
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست