از قتاده و سدى و ابن جريح نقل شده است كه حكم آيه اسارت كه اجازه
كشتن اسير را نداده است با آيه (فَاقْتُلُوا
الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ)[2]
و آيه (تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ)[3].
ابن عبّاس و ضحاك گفتهاند: آيه فداء منسوخ است.
ابن عمر و حسن و عطاء گفتهاند: حكم آيه فداء ثابت است و نسخ نشده
است زيرا پيامبر 6 بر ابى غره منت گذاشت و عقبة بن ابى معيط را كشت و اسراى بدر
را هم در مقابل فديه و امتياز آزاد شدند.
نظر أهل بيت (ع):
از ائمّه هدى صلوات اللَّه عليهم رسيده است كه اسيران جنگى بر دو قسم
هستند، يك قسم از اسيران هستند كه پيش از انقضاء جنگ دستگير مىشوند، در مورد اين
اسيران امام مخيّر است بين اينكه آنان را بكشد يا دستها و پاهايشان را چپ و راست
قطع كند تا آن قدر خون ريزى كند كه بميرد، و در مورد اين دسته اسيران هيچگونه
آزادى بلا عوض يا با عوض جايز نيست.
قسم ديگر اسيرانى هستند كه پس از پيروزى دستگير مىشوند كه ديگر جنگى
نيست، امام در مورد آنان مختار است بين آنكه با منّت گذاردن آزادشان كند يا آنكه
در مقابل امتيازى مانند مال، تعويض با اسير مسلمان، يا برده ساختن آنان و زدن
گردنشان.
[1]- چون اوّل كشتار است بعد تسليم شدن دشمن و فرو نهادن سلاح، و
سپس اسير گرفتن.