responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 23  صفحه : 291

زهير شاعر در باره واژه حبك گفته است:

(مكلّل بأصول النجم تنسجه‌

ريح خريق لضاحى مائه حبك)

يعنى: (با ساقه گياهان تزئين گشته، و بادى تند و سرد آن را مى‌بافد كه در سطح آب آن موجهايى دارد).

الخراصون- خراص بمعنى دروغگو است، و خرص بمعنى گمان و حدس ميباشد، و اينكه (حرز) نيز بمعنى (خرص) آمده است چون بهمان معنى است، گفته ميشود: (كم خرص أرضك) بكسر خاء يعنى: (ميزان تقريبى زينت چقدر است؟)، و خرص در اصل بمعنى قطع است، كه از كلام عرب گرفته شده است كه ميگويند: (خرص فلان كلاما و اخترصه) در صورتى كه بخواهد سختى را بى اساس قطع كند.

غمرة- از غمره الماء يغمره، و غمره الدين گرفته شده است، و در جايى گفته ميشود كه بعلت فراوانى چيزى چيز ديگر را فرا گيرد، و (غمر) به فرد پر بخشش گويند زيرا با بخشش خود فراگير خواهد شد.

اعراب آيات:

(يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ)- زجاج گويد: يوم منصوب است به دو جهت:

1- آنكه بمعنى (يقع الجزاء يومهم على النار يفتنون) باشد[1].

2- آنكه لفظ آن لفظ نصب است و معنايش معنى رفع، زيرا اضافه شده است به جمله كلام، مى‌گويى: (يعجبنى يوم أنت قائم، و يوم أنت تقوم) و اگر بخواهى آن را نصب ميدهى و اگر بخواهى آن را رفع ميدهى، همانگونه كه شاعر ميگويد:


[1]- كه يومهم مفعول فيه باشد براى يقع.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 23  صفحه : 291
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست