responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 23  صفحه : 196

آمدند، ولى چون در دوران جاهليت بين وليد و آنان دشمنيهايى وجود داشت پيش خودش فكر كرد قصد كشتن او را دارند، بطرف رسول خدا 6 بازگشت و گزارش داد كه اين طائفه از پرداخت زكات و صدقاتشان خوددارى كردند، با اينكه جريان درست بر عكس بود، حضرت سخت ناراحت شد و بفكر افتاد كه با آنان جنگ كند، كه اين آيه نازل شد.

بعضى گفته‌اند كه: (اين آيه در باره يك فرد[1] نازل شده است كه بپيامبر گفته است ماريه مادر ابراهيم پسر عمويى قبطى دارد كه مى‌آيد و با او همبستر ميشود، رسول خدا 6 على (ع) را فرا خواند و فرمود برادرم! اين شمشير را بگير و برو اگر آن شخص را نزد ماريه ديدى او را بكش، على (ع) گفت: يا رسول اللَّه براى اجراى فرمان شما هر جا كه مرا بفرستى تند و تيز هستم، و دستور شما را بفوريت انجام خواهم داد، يا اينكه شاهد چيزى مى‌بينيد كه غائب نمى‌بيند (و من طبق مشاهدات خودم عمل كنم)؟ حضرت فرمود: (معيار مشاهدات خودت است) شاهد چيزى بيند كه غائب نمى‌بيند.

حضرت على (ع) ميفرمايد: در حالى كه شمشيرم برهنه بود راه افتادم و آنجا آن مرد را در منزل ماريه ديدم، شمشير را كشيدم همين كه فهميد من آهنگ او را دارم بطرف درخت خرمايى دويد و از آن بالا رفت و خود را به پشت انداخت، و ميان پاهايش را باز كرد، ناگهان ديدم صاف است و آلت مردانگى نه كم و نه زياد بكلى ندارد[2] برگشتم به پيامبر خدا 6 خبر دادم، حضرت فرمود: شكر


[1]- و بنا بر روايت نور الثقلين اين فرد عايشه بوده است كه حسادت زنانه او را وادار كرده است بدروغ ماريه زن ديگر پيامبر را بدام اندازد ج 5 صفحه 81.

[2]- تفسير على بن ابراهيم قمى ج 2 صفحه 319 اينجا اضافه دارد( حضرت رسول خدا6 كه جريح قبطى را خواجه و بى‌آلت برايش توصيف كردند.

فرمود: جريح اين چه حالتى است كه دارى؟ جريح در جواب گفت يا رسول اللَّه( قبطيها خادمان خود و كسانى را كه ميخواهند بر خانواده خود وارد كنند او را باين حالت در مى‌آورند، و قبطيها جز با قبطيان انس نمى‌گيرند پدر ماريه مرا نزد او فرستاده است تا بر او وارد شده به او خدمت كنم و با او مانوس باشم ..) و نيز در تفسير نور الثقلين ج 5 صفحه 81 حديثى وارد شده است كه در آن( عبد اللَّه بن بكير ميگويد: بحضرت صادق( ع) گفتم: فدايت شوم آيا رسول خدا6 ميدانست عايشه دروغ گفته است و دستور قتل آن مرد را دادند يا اينكه نميدانستند، و خداوند در اثر تحقيق و درنگ على( ع) كشته شدن را از مرد قبطى برداشت؟

فرمودند: بخدا سوگند پيامبر عالمتر از اين بود، و اگر اين دستور از طرف فرمان قاطعى مى‌بود على( ع) باز نميگشت مگر با كشتن مرد قبطى، ولى هدف پيامبر از اين دستور آن بود كه عايشه از گناه خود توبه كند، ولى عايشه نه از گناه خود بازگشت و نه بكشته شدن مرد مسلمانى با دروغگويى خود اهميت ميداد).

و نيز در كتاب( السبعة من السلف) ص 157 بنقل از مستدرك حاكم ج 4 ص 39 اين جريان با مختصر تفاوتى در باب شدت حسادت عايشه نقل شده است.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 23  صفحه : 196
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست