نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 23 صفحه : 146
آنچه در آنست بتو پناه ميبريم).
و پس از خواندن اين دعا فرمودند: بنام خدا پيش رويد.
و از سلمة بن اكوع روايت شده است كه ما همراه رسول خدا 6 بسوى خيبر
روانه شديم و شبانه راه افتاديم، شخصى از قوم به عامر به اكوع گفت: آيا از اشعار
دلانگيزت چيزى براى ما نميخوانى، و عامر مردى شاعر بود و اين اشعار را خواند:
(لاهم
لو لا انت ما حجينا
و لا تصدقنا و لا صلينا
فاغضر فداء لك ما اقتتينا
و ثبت الاقدام ان لاقينا
و انزلن سكينة علينا
انا اذا صيح بنا أتينا
و بالصباح عولوا علينا
يعنى: (سوگند بخدا اگر تو نبودى ما حج نميرفتيم و صدقه نداده و نماز
نميخوانديم بفداى سرت گناهان ما را ببخش، و بهنگام برخورد با دشمن ما را ثابت قدم
و با استقامت ساز، بر ما آرامش نازل فرما كه هر وقت فرياد زدند ما بيائيم، و
صبحگاهان بر ما اعتماد نمايند).
حضرت رسول 6 فرمودند: اين كه جلو افراد شعر ميخواند كيست؟
گفتند: او عامر است حضرت فرمود: خداوند رحمتش فرمايد، عمر كه بر شترى
تنبل سوار بود گفت: يا رسول اللَّه چه ميشد كه ميگذاشتى از عامر بهرهمند باشيم؟
و علت اين سخن عمر اين بود كه هيچگاه رسول خدا 6 براى شخصى مخصوصا
دعا نميفرمود مگر آنكه آن شخص بشهادت ميرسيد، ميگويند: هنگامى كه جنگ آغاز شد و دو
صف در برابر يكديگر قرار گرفتند يك نفر يهودى بميدان آمد در حالى كه رجز خوانده ميگفت:
قد علمت خيبرانى مرحب
شاكى السلاح بطل مجرب
اذ الحروب اقبلت تلهب يعنى: مردم خيبر ميدانند منم مرحب كه هميشه
سلاحم آماده است و من
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 23 صفحه : 146