نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 22 صفحه : 362
روز و طول عمر ما را نمىكشد، و منظورشان از
اين سخن انكار صانع است.( (وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ))
خداوند آنان را نادان ميداند، يعنى:
اينان كه مرگ خود را به روزگار نسبت ميدهند علّتش آنست كه نميدانند،
و اگر ميدانستند آن كس كه آنان را مىميراند خدا است، و خداوند است كه ميتواند
دوباره آنان را زنده كند، هيچگاه مرگ خويشتن را به روزگار نسبت نميدادند( (إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ))
يعنى: اينان در آنچه كه ميگويند چيزى جز حدث و گمان ندارند، در حالى كه جريان بر
خلاف آنست، و در حديث از پيامبر خدا 6 روايت شده است كه فرمودهاند:
«به روزگار بد نگوئيد، زيرا روزگار همان خداوند است».
و تأويل اين حديث چنين است كه مردم دوران جاهليّت حوادث- مهمّ و
بلاهاى وارده را هميشه بدهر و روزگار نسبت ميدادند، و ميگفتند روزگار چنين كرد، و
بروزگار دشنام ميدادند، لذا حضرت رسول 6 بآنان فرمود اين كارها را خدا انجام
ميدهد به فاعل اين اعمال ناسزا نگوئيد.
و بعضى گفتهاند يعنى: خداوند مدبّر و گرداننده روزگار است وجه اوّل
بهتر است زيرا سخنان عرب پر است از اين قبيل نسبتها كه كارهاى خداوند را بدهر نسبت
ميدهند، اصمعى گويد: عربى باديه نشين شخصى را مذمّت نموده گفت: اين شخص از روزگار
گناهش بيشتر است.
و كثير گويد:
«و
كنت كذى رجلين، رجل صحيحة
و رجل رمى فيها الزّمان فشلّت»
كه در اين شعر كثير شكستن پاى خود را به روزگاران نسبت داده است و
شاعر ديگر گويد:
«فاستأثر
الدّهر الغداة بهم
و الدّهر يرمينى و ما ارمى»
«يا دهر قد اكثرت فجعتنا
بسراتنا و وقرت فى العظم»
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 22 صفحه : 362