responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 22  صفحه : 171

«ان يوحى» ميباشد، وقتى چنين شد نميتوان حرف جر را متعلّق گرفت به «او يرسل» زيرا ميان صله و موصول با چيزى فاصله شده است كه اجنبى است، زيرا معطوف بر صله داخل در جمله است، هر گاه انسان چيزى را عطف كند بر چيزى كه داخل در صله نيست، بوسيله اجنبى ميان صله و موصول و موصول فاصله انداخته است؟

بنا بر همين اشكال نميتوانيم جار را نيز عطف بر «يكلمه» از جمله «ما كان لبشر ان يكلمه اللَّه» بگيريم، ولى بهر حال بايستى جار و مجرور بچيزى تعلّق و اتصال پيدا كند، حال كه در لفظ چيزى كه صلاحيت متعلق شدن را داشته باشد وجود ندارد، فعلى «يكلم» پيش از جار تقدير ميگيريم، و اين جار و مجرور را متعلّق ميگيريم به اين فعل كه در معنى مراد است، و يكلمه موجود در لفظ بر آن دلالت مينمايد، و بسيار ميشود كه چيزهايى از صله و متعلّق حذف ميشود بخاطر آنكه در لفظ بر آن دلالت شده است، و در اين مورد جار و مجرور ما عطف شده‌اند بر فعلى كه در تقدير صله آن موصوله ميباشد كه يوحى است، و تقدير چنين خواهد بود: «ما كان لبشران يكلمه اللَّه الا ان يوحى اليه او يكلمه من وراء حجاب» و در اين تقدير يكلم حذف شده است، زيرا در جمله و لو خارج از صله چيزى «يكلمه» وجود داشته است كه بر آن دلالت كند، و وجود همين قرينه مجوز و محسن حذف متعلّق است.

و از اين قبيل است كه ميبينيم ما قبل حرف استفهام نيز مانند ما قبل صله است، در اينكه ما بعد حرف استفهام در ما قبلش عمل نميكند.

و در قرآن آمده است‌(آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ)[1] و تقديرش چنين‌


[1] يونس 10- آيه 91.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 22  صفحه : 171
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست