نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 21 صفحه : 71
مردم روزگار) به اين كه رسولان را تكذيب
كردند.
(فَنادَوْا) (پس ندا كردند) هنگام وقوع
عذاب و استغاثه نمودند( وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ) (و نبود هنگام گريز) يعنى زمانى نبود كه نجات يابند و ناديده گرفته
شوند.
و برخى گفتهاند: نبود هنگام ندايى كه نجات بخش باشد.
«قتاده» گويد: يعنى ندا كردند هنگامى كه وقت ندا نبود.
(وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ) (و عجب مىكردند كه بيايدشان ترسانندهاى از جانب خودشان) يعنى شگفت
داشتند كه پيامبرى از جانب خودشان مبعوث شود كه از طرف خداوند مأموريت داشته و
ترساننده باشد كه ايشان را از معاصى بر حذر داشته و از آتش بترساند.
(وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ) (و
گويند كافران اين جادوگر دروغگو است) با اين كه خود را رسول خداوند مىداند.
(أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً)
(آيا قرار داد خدايان را خداى واحدى) اين جمله، استفهام انكارى و سخن اعجاب آميز
است، و به اين جهت است كه پيامبر اكرم 6 عبادت خدايان ايشان را در مقابل عبادت
خداوند باطل كرده بود و آنان را به عبادت خداوند يكتا دعوت مىكرد و لذا ايشان
تعجب مىكردند از اين سخن، و مىگفتند: چگونه براى ما يك خدا قرار داد پس از آن كه
خدايان متعددى را عبادت مىكرديم.
(إِنَّ هذا) (بدرستى كه اين) كه محمد
6 مىگويد: خداوند يكى است.
لشىء عجاب (چيز شگفتى است) و بسيار تعجب آور است
.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 21 صفحه : 71