responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 491

بهشت در اين روز بهترند از جهت جايگاه و منزل و نيكوترند از جهت گفتگو و اين چنانست كه مردى به برده خود ميگويد اگر چنين كارى كردى تو را اكرام ميكنم و اگر چنان كردى تو را ميزنم آيا اين بهتر است يا آن اگر چه در زدن خيرى نيست، و زقوم ميوه درختيست كه جداّ بدو تلخ و ناپسند است، از قول آنها كه ميگويند اين طعام تلخ و كشنده است هر گاه آن را با بى ميلى و رنج فراوان بخورد.

و بعضى گفته‌اند: زقوم درختى است در آتش كه اهل آتش از آن مى خورند براى آن ميوه تلخ و زبريست بدبوى.

و بعضى گفته‌اند: آن درخت شناخته شده و معروفى است در دنيا و عرب آن را ميشناسند.

و بعضى گفته‌اند: آن در دنيا معروف نيست و به تحقيق روايت شده كه وقتى قريش اين آيه را شنيد گفت ما اين درخت را نميشناسيم، پس ابن زبعرى‌[1] گفت زقوم بزبان بربر خرما و سر شير است، و در روايتى به لغت اهل يمن، پس ابو جهل بكنيزش گفت اى كنيز (زقمينا) پس كنيز براى او خرما و سرشير آورد و به يارانش گفت بفرمائيد تزقم كنيد، يعنى ناشتايى‌


[1]- مترجم گويد: ابن زبعرى عبد اللَّه همانست كه در جنگ بدريا كفّار قريش با مسلمين جنگيد و براى كشته‌گان مشركين نوحه سرايى كرد و عمر و يزيد هم اشعار او را مكرّر بازگو ميكردند، در كتاب مستطرف ابهشى است كه عمر شراب خورد و مست شد و سر عبد الرحمن عوف را شكست و اشعار ابن زبعرى را كه اوّل آن اينست،

و كان بالقلب‌

قليب بدر ...

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 491
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست