responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 47

بى‌زارم، من آمده‌ام نصيحتى بشما كنم خواهش دارم آن را كتمان نمائيد گفتند تو پيش ما مورد اطمينان هستى هر چه بخواهى انجام ميدهيم.

گفت آيا ميدانيد كه بنى قريظه از پيمان شكنى خود پشيمان شده و نزد محمد 6 فرستاده‌اند كه تو از ما راضى نيستى مگر اينكه عده‌اى از رؤساء قريش را بگروگان بگيريم و تحويل شما دهيم تا آنها را بكشى آن گاه باتفاق شما با آنها بجنگيم تا ايشان را از زمينهاى خودمان بيرون كنيم، پس محمد 6 پذيرفت، پس اگر فرستادند كه از شما گروگان بگيرند مواظب باشيد كه يك نفر را هم بآنها ندهيد، و جدا از اين كار حذر و پرهيز كنيد.

سپس نزد قبيله غطفان آمد و گفت اين گروه غطفان من مردى از شما هستم و آنچه به قريش گفته بود بايشان گفت. پس چون صبح شد و آن روز شنبه ماه شوّال سال پنجم از هجرت بود، ابو سفيان عكرمه پسر ابو جهل را با عدّه‌اى از قريش نزد بنى قريظه فرستاد و گفت بآنها بگو كه ابو سفيان ميگويد اى بنى قريظه علوفه و اسبهاى ما از بين رفتند و ما ساكن اينجا نيستيم، پس بيرون بيائيد تا با محمد مبارزه و پيكار كنيم، آنها در پاسخ گفتند كه امروز روز شنبه است و ما هيچ كار نمى‌كنيم، و علاوه بر اين ما باتفاق شما با محمد كارزار نميكنيم مگر اينكه شما چند نفر از بزرگان قريش را به عنوان گروگان بما بدهيد تا مورد وثوق و اطمينان ما شود كه شما نرويد، و ما را تنها نگذاريد كه با محمد بجنگيم.

ابو سفيان گفت بخدا سوگند اين همان مطلبى بود كه نعيم گفت و ما را از آن بيم داد، پس پيغام فرستاد كه ما يك نفر را هم بشما نخواهيم داد و اگر دلتان ميخواهد بيرون بيائيد. جنگ كنيد و اگر هم خواستيد كنار بنشينيد

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست