responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 466

ميگساران جمع ميشوند و همچنين ..

قتاده گويد: و پيروان ايشان از كفّار، و حسن گويد: و همسران مشركان ايشان مثل آنكه فرموده مردان مشرك با زنان مشرك محشور و در يك جا جمع شوند.

و بعضى گفته‌اند: و پيروان ايشان بر كفر و امثال و اقسام ايشان‌( وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى‌ صِراطِ الْجَحِيمِ‌) و آنچه را كه ميپرستيدند از غير خدا را پس آنها را بسوى راه جهنّم هدايت كنيد البتّه تعبير از اين بهدايت كرد از جهتى كه آن بدل از هدايت بسوى بهشت است، مثل قول او:

(فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ‌) از جهتى كه اين بشارت براى ايشان بدل و عوض بشارت به بهشت و نعمتهاى آن است. (وَ قِفُوهُمْ‌) يعنى اين كفّار را- بازداشت كنيد و نگه داريد از داخل شدن به آتش‌( إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ‌) كه ايشان پرسش شدگانند، انس بن مالك، روايت كرده كه ايشان پرسش ميشوند از بدعتهايى كه گذارده‌اند.

و ضحاك گويد: مسئول از اعمال و كردار و گناهانشانند. ابن عباس گويد: مسئول از قول لا اله الّا اللَّه هستند، ابى سعيد خدرى گويد: مسئول از ولايت على بن ابى طالب عليه الصلاة و السلام هستند[1].


[1]( مردم از ولايت على بن ابى طالب 7 پرسيده ميشوند 1- مترجم گويد: اهم مسائل اعتقادى و مكتبى از نظر قرآن و عترت پيغمبر6 ولايت مولايمان امير المؤمنين على بن ابى طالب 7 و يازده فرزند معصوم او : است، و در اين مقام هيچ كس شريك و قرين ايشان نيست، و ولايتى را كه امروز براى فقيه گفته ميشود غير از آن ولايت است كه خداوند سبحان بدوازده امام معصوم : داده است زيرا آن ولايت بصريح آيه كريمه لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ بمردمى كه در دوران زندگى خود مرتكب گناه شده‌اند خواه شرك بخدا، شرك جلى و يا شرك، خفى( رياء) و خواه گناهان شهوى و يا غضبى و حتى گناهان صغيره نميرسد، آن ولايت مخصوص بآن دوازده نفر است كه از اوّل تا آخر عمر حتّى خيال گناه نكرده‌اند، و هر كس بگويد: ولايت فقيه همان ولايت پيغمبر6 و ولايت امام معصوم 7 است غلط كرده نه يك بار بلكه هزاران هزار بار، و روز قيامت كه در بازداشتگاه بحكم" وقفوهم" توقيف نمائيد و حبسشان كنيد مردم را از رفتن منع نموده و نگاه داشتند از ولايت مطلقه و مختصه به ايشان سؤال ميكنند چنانچه حاكم ابو القاسم حسكانى در جلد دوّم شواهد التنزيل ص 106 باسنادش از پيغمبر6 روايت نموده كه در تفسير قول خدا" و قفوهم انه مسئولون" فرمود از ولايت على 7.

و در همان صفحه حديث 786 باسنادش از ابى سعيد خدرى درباره همان آيه گفت يعنى از امامت على بن ابى طالب( ع). و در صفحه، 17- حديث 788 باسنادش از سعيد بن جبير از ابن عباس گفت پيغمبر6 فرمود هر گاه روز قيامت شود من و على در كنار صراط مى‌ايستيم پس هيچكس از ما عبور نميكند مگر آنكه از ولايت على 7 سؤال ميكنيم پس هر كس با اعتقاد بولايت( و مكتب خاندان رسالت) باشد عبور كند بسوى بهشت و گرنه او را برو در آتش افكنيم، و نيز چندين روايت ديگر بطرق مختلف بهمين مضمون وارد شده است.

ابن بابويه در كتاب شريف مجالس خود باسنادش از حضرت عبد العظيم حسنى 7 روايت نموده( و ما آن را در كتاب زندگانى عبد العظيم حسنى 7 خود در سال 1365 قمرى نقل و منتشر نموديم) گويد مرا حديث نمود آقايم على بن محمد بن على الرضا از پدرش از پدرانش از حسين بن على : كه گفت پيغمبر6 فرمود ابو بكر از من بمنزله گوش و عمر بمنزله چشم و عثمان بمنزله قلب است، پس گفت چون صبح روز بعد داخل بر آن حضرت شدم و ديدم كه در خدمت او امير المؤمنين 7 و ابو بكر و عمر و عثمان ميباشد، پس گفتم اى پدر شنيدم كه درباره اين اصحابت چنين ميفرمائيد، فرمود بلى و اشاره بايشان كرد و گفت ايشان گوش و چشم و قلب ميباشند و باين زودى از ولايت اين وصى من و اشاره كرد بعلى بن ابى طالب( ع) سؤال ميشوند، آن گاه گفت خداوند عزّ و جل ميفرمايد:

(" إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا") البتّه گوش و چشم و دل هر يك از آن سؤال كرده ميشوند سپس فرمود قسم بعزّت و جلال پروردگارم كه تمام امّت من روز قيامت توقيف شده و از ولايت على پرسيده ميشوند و اين قول خداى عزّ و جلّ است‌( وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ‌).

در تفسير برهان جلد 4 صفحه 17 باسنادش از ابى سعيد خدرى روايت نموده كه گفت شنيدم رسول خدا6 ميفرمود هر گاه روز قيامت شود خداوند امر فرمايد كه دو فرشته بر صراط مى‌نشينند و عبور نميكند بر صراط احدى مگر به برات و جواز عبور از امير المؤمنين 7 و كسى كه داراى برات از امير المؤمنين نباشد او را با صورتش خدا بآتش دوزخ افكند و اين قول خداى تعالى است،( وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ‌) گويد: گفتم پدر و مادرم قربان شما معناى برات امير المؤمنين چيست فرمود نوشته‌ايست كه بر آن نوشته شده: لا اله الّا اللَّه محمد رسول اللَّه و امير المؤمنين على بن ابى طالب وصى رسول اللَّه6.

ابن شهر آشوب از شيرازى در كتابش باسنادش از ابن عباس روايت نموده كه گفت هر گاه روز قيامت شود خدا مالك دوزخ را امر فرمايد كه آتش هفت جهنّم را برافروزد و فرمان دهد رضوان كليددار بهشت را كه بهشت هشتگانه را آرايش و تزيين نمايد، و به ميكائيل گويد: صراط بر روى دوزخ قرار دهد، و ميفرمايد اى جبرئيل ميزان و ترازوى عدل را در زير- عرش استوار كن، و ندا فرمايد اى محمد امتت را براى حساب نزديك آور سپس خداى تعالى امر فرمايد كه بر صراط پلهايى به بندند كه طول هر پل هفده هزار فرسخ و بر هر پلى هفتاد هزار فرشته ايستاده، پس زنان و مردان اين امت را بر پل اوّل نگاه داشته و از ولايت على بن ابى طالب امير المؤمنين 7 و محبّت و دوستى خاندان رسالت ميپرسند، پس اگر كسى واجد باشد مانند برق جهنده از پل اوّل عبور كند و كسى كه محبّت اهل بيت رسالت را نداشته باشد با فرق سرش در قعر دوزخ سقوط كند و اگر چه با او از كارهاى خير عمل هفتاد صديق باشد و بر پل دوم از نماز و بر پل سوّم از زكاة و بر چهارم از روزه و بر پنجم از حج و بر ششم از جهاد و بر هفتم از عدل ميپرسند پس هر كس چيزى از اينها را بياورد مانند برق جهنده از پل بگذرد و كسى كه نياورد عذاب شود و اين قول خداى تعالى است:

(وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ‌)، يعنى اى گروه فرشتگان بندگان را بر پل اوّل نگه داشته و از ولايت على و حب اهل البيت : سؤال كنيد.

شيخ در مصباح الانوار باسنادش از عبد اللَّه بن عباس روايت كرده گويد: كه پيغمبر6 فرمود، هر گاه روز قيامت شود من و على بر كنار صراط ايستاده و بدست هر يك ما شمشيريست پس هيچكس از خلق خدا عبور نميكند مگر آنكه از ولايت على بن ابى طالب 7 از او ميپرسيم پس اگر كسى واجد باشد نجات يابد و اگر داراى ولايت نباشد گردن او را زده و در آتش افكنيم، سپس تلاوت فرمود:

(وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ‌) روايت در اين مورد بسيار و براى رعايت اختصار باين چند حديث اكتفاء و براى تأسى دوستان چند بيتى از يكى از دوستان اهل بيت آورده و ميگذريم پروانه بى امضاء

دل بغير از شاه مردان با كسى سودا ندارد

بى( ولاى مرتضى) دل داشتن معنى ندارد

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 466
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست