نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 235
و در حديث ديگر از حضرت صادق 7
روايت شده كه آصف برخيا اداره امور او را مينمود تا موريانه كار خود را كرد.
(فَلَمَّا خَرَّ) پس چون سليمان مردهاش
افتاد.
(تَبَيَّنَتِ الْجِنُ) يعنى ظاهر شد كه جنّ، پس
براى مردم روشن شد.
(أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ
الْمُهِينِ) كه اگر آنها غيب ميدانستند در شكنجه و عذاب خوار كننده نمىماندند،
يعنى در اعمال دشوار و سخت مكث نمىكردند، و البتّه آن را عذاب ناميد براى سختى و
دشوارى كه در آن اعمال بوده نه آنكه آن عذاب معهود در ذهن باشد، پس آن، نيست مگر
عبادتى براى او يا بمنزله چيزى كه عوض بر آن ميدهند، يعنى آنچه كه كار ميكردند در
حالى كه مسخّر سليمان بودند و او مرده بود و ايشان گمان ميكردند كه او زنده است.
بعضى گفتهاند: يعنى روشن شد براى عوام و ضعفاء جنّ كه رؤساء و
بزرگان آنها غيب نميدانند براى آنكه آنها خيال ميكردند كه آنان غيب مى دانند.
و بعضى گفتهاند: نيز يعنى براى آدميان روشن شد كه جنّ غيب نميدانند
زيرا ايشان آدميان را ابهام ميكردند كه ما غيب ميدانيم، و البتّه گفت( تَبَيَّنَتِ الْجِنُ) چنانچه كسى كه با ديگرى
مناظره و احتجاج مىكند و دليل براى او اقامه مينمايد ميگويد آيا براى تو معلوم و
روشن شد كه تو بر باطلى، و بنا بر همين دلالت ميكند قرائت كسى كه" تبيّنت
الانس" خوانده است، و بيان آن گذشت.
و اهل تاريخ گفتهاند: كه عمر سليمان 7 53 سال بود چهل
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 235