2- از ابو الهذيل حكايت شده: كه اين تعبير
نشانهاى بود كه خداوند براى ملائكه قرار داده بود و هر هنگام آن را مىشنيدند پى
ميبردند كه خداوند امرى را احداث كرده است.
3- برخى گفتهاند: چيزهاى معدوم چون نزد خدا معلوم است از اين جهت
مانند موجود قابليّت تخاطب دارد و ممكن است هنگام اراده ايجاد بآنها كلمه «كن»
گفته شود.
و بهترين گفتارها همان قول اوّل است و با كلام عرب نزديكتر و
شبيهتر ميباشد و تأييد ميكند آن را آيه شريفه:(فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا
طائِعِينَ)[3].
و اگر حمل بر معناى دوّم شود منظور اين است: كه خداوند بملائكه
بعنوان اعلام و با خبر ساختن آنها از غيب ميگويد: «كن» يعنى ميگويد: «اكون» هستى
ميدهم و در اين صورت فاعل «كن» خداوند و لفظ اگر چه بصورت امر- و انشاء- است ليكن
منظور: اخبار و خبر دادن ميباشد، و بنا بر اين احتمال- معناى دوّم- ممكن است فاعل
«كن» همان امر معدومى باشد كه منظور ايجاد آن است، و در حقيقت منظور اين است:
خداوند بملائكه- پس از گفتن «كن»- خبر ميدهد كه
[1] و دو چشم باو گفتند ما مطيع و فرمانبرداريم و مانند درّ هنگام
سوراخ شدن اشگ با سرعت از آنها بيرون آمد.
[2] حوض پر شد بنحوى كه گفت مرا كافى است مهلت دهيد شكم من پر
گشت و سيراب شد.
[3] سوره 41 آيه 11 پس گفت بآن- آسمان- و بزمين بيائيد با رغبت و
يا كراهت گفتند: آمديم در حالى كه راغب هستيم.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 2 صفحه : 12