نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 19 صفحه : 215
ترجمه:
بگو (اى پيامبر بآنان كه) قبض روح كند شما را فرشته مرگ آنكه گمارده
شده بر شما سپس بسوى پروردگار خويش باز گردانيده ميشويد.
و اگر بينى، هنگامى كه گنهكاران سر افكندهگانند در پيشگاه پروردگار
خويش (و ميگويند) پروردگارا ديديم و شنيديم پس بر گردان ما را (بدنيا) تا كارهاى
شايسته انجام دهيم البته ما اكنون يقين دارندگانيم. و اگر ميخواستيم هر آينه داده
بوديم بهر نفسى (بحكم اجبار) هدايتش را (اما اين بر خلاف حكمت بوده و انسان را در
اختيار هدف آزاد قرار داديم) و لكن استوار شد اين سخن از من كه پر سازم دوزخ را از
جنيان و مردم همگى. پس بچشيد (آتش را) بد آنچه فراموش نموديد رسيدن چنين روزتان
را، البته ما واگذارديمتان، بچشيد عذاب دائم را بدانچه بوديد كه انجام ميداديد.
جز اين نيست كه ايمان آورد بآيتهاى ما آنان كه هر گاه ياد آورى شوند بآنها
بيافتند سجدهكنان و تسبيح گويند بسپاس پروردگار خويش و ايشان سركشى نمىنمايند.
شرح لغات:
يتوفيكم: توفى عبارت است از چيزى تماماً، «راجز» ميگويد:
ان بنى دارم ليسوا من احد
و لا توفتهم قريش فى العدد
قبيله «بنى دارم» همگى از يك گروه بوده و از قبايل ديگر در ميانشان
نمىباشد و از نظر بسيارى افراد و شجاعت هرگز قريش بپاى آن نرسيده و نابودش نتواند
نمود.
- مقصود آنكه در شعر، «توفى» بمعنى نابود نمودن و تمامى را از پاى در
آوردن است-.
در اصطلاح عرب گويند «استوفى الدين» هنگامى كه تمام طلب كارى خود را گرفته
باشد.
وكل بكم: توكيل، كارى را در اختيار كسى گذاشتن و او را مأمور انجام
آن قرار دادن است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 19 صفحه : 215