نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 90
در زمان او بود كه صنايع عجيب و غريبى كه
مردم شنيدهاند بوجود آمد. چنان كه مىفرمايد: علمنا منطق الطير و اوتينا من كل
شىء.
(إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ):
اين است فضل خداوند كه ظاهر و آشكار است.
ممكن است اين جمله از سليمان باشد بمنظور اعتراف به نعمتهاى الهى و
ممكن است از خداوند باشد بمنظور اخبار به اينكه: چيزهايى كه ذكر شد، فضل آشكار
است.
(وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ
الطَّيْرِ): هر گروهى از مخلوقات، لشكرى است. جنيان و انسانها و مرغان بصورت
گروهها و لشكرهاى عليحده در حضور سليمان گرد آمدند.
مفسرين مىگويند: هنگامى كه سليمان ميخواست به سفر رود طايفههايى از
اين سپاهيان بر بساطى جمع مىشدند. آن گاه به باد امر ميكرد تا آنها را به آسمان
ببرد. مقصود اين است كه اينها در مسير سليمان قرار داشتند.
محمد بن كعب مىگويد: بما رسيده است كه لشكرگاه سليمان صد فرسنگ بود.
25 فرسنگ براى انسان، 25 فرسنگ براى جن، 25 فرسنگ براى وحوش، 25 فرسنگ براى مرغان.
او را هزار خانه شيشهاى بود بر چوب كه به امر وى باد آنها را به هوا مىبرد و به
حركت در مىآورد. در ميان زمين و آسمان به او وحى شد كه: من در ملك تو افزودم. هيچ
مخلوقى سخنى نميگويد، مگر اينكه باد خبر آن را براى تو مىآورد.
مقاتل گويد: شياطين براى سليمان بساطى بافته بودند يك فرسنگ در يك
فرسنگ با تار و پود زرين و ابريشمين. در ميان آن منبرى طلايى گذاشته مىشد و
سليمان بر آن مىنشست و اطراف او سه هزار كرسى بود از طلا و نقره. پيامبران بر
كرسى طلا مىنشستند و علماء بر كرسى نقره و مردم در اطراف آنها بودند و جنيان و
شياطين در اطراف مردم و مرغان با بالهاى خود بر سر آنها سايه مىافكندند. تا اشعه
آفتاب آنها را ناراحت نكند. باد صبا اين بساط را حركت ميداد و از صبح تا
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 90