نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 225
اين است كه چنين شخصى اميدوار است كه رويه
خود را ادامه دهد و رستگار شود.
چه ممكن است از اين رويه دست بكشد و هلاك گردد. وانگهى گفته شده است
كه در هر جاى قرآن كه خداوند اين كلمه را بكار برده، معنى قطع و حتم ميدهد.
از آنجا كه رستگارى به اختيار خداست، بدنبال آن مىفرمايد: اختيار و
خلق و حكم بدست خداست. زيرا اوست كه قادر و عالم به كمال است.
(وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ
الْخِيَرَةُ): خير، به معنى اختيار و به معنى مختار است. چنان كه گفته ميشود:
محمد 6 خيره خداست. يعنى مختار و برگزيده خداست و ممكن است به تخفيف خوانده شود.
در باره معنى آيه دو قول است:
1- خداى تو هر چه بخواهد خلق مىكند و هر چه براى آنها اصلح است
اختيار ميكند و هر كه براى رسالت صالحتر است مبعوث مىكند، از اين جهت است كه
ميگويد:(ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ)
اختيار آنها بدست خودشان نيست. بلكه بدست خداست. (طبق اين معنى «ما» نافيه و وقف
بر «يختار» است) بنا بر اين قرآن ميخواهد پاسخ مشركينى را بدهد كه ميگفتند:(لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ
الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ) (چرا اين قرآن بر مردى بزرگ
از مكه يا طائف نازل نشد: زخرف 31) منظورشان اين بود كه چرا قرآن بر رئيس مكه وليد
بن مغيره يا بر رئيس طائف، عروة بن مسعود ثقفى نازل نشد؟
2- خداى تو آن چيزى را اختيار ميكند كه مطابق مصلحت و به خير آنهاست
(طبق اين معنى «ما» موصوله و مفعول «يختار» است).
اين معنى هم با معنى اول فرقى ندارد. زيرا مفاد آن اين است كه اختيار
بدست خداست نه مردم. زيرا اختيار بدست كسى است كه علم به احوال شخص داشته باشد و
چنين علمى مربوط به خداوند است. وانگهى اختيار يعنى گرفتن خير. كسى كه علم به خير
ندارد، چگونه مىتواند خير بگيرد؟
(سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ): خداوند مقدس و منزه است از اينكه در
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 225