نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 201
(وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ
ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي): فرعون بمنظور انكار
آيات و معجزات موسى به بزرگان و سران قوم خود گفت: من خدايى جز خودم براى شما سراغ
ندارم.
(فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً): اى هامان، آتشى براى من بر خاك بيفروز و آجر تهيه كن و براى من
قصرى بلند بساز.
گويند: اول كسى كه آجر ساخت، فرعون بود.
(لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى إِلهِ مُوسى):
شايد بر فراز آن قصر روم و از آنجا بحال خداى موسى آگاهى يابم.
اين جمله را فرعون بمنظور فريباندن مردم گفته، ميخواهد وانمود كند كه
خداى موسى هم مانند خودش محتاج مكان و جهت است.
(وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكاذِبِينَ):
گمان من اين است كه موسى دروغ ميگويد و خدايى غير من نيست كه او رسولش باشد.
(وَ اسْتَكْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِ): فرعون و لشكريانش در روى زمين از حد خود فراتر رفتند و به ظلم و
باطل دست گشودند و از قبول حق و پيروى جناب موسى (ع) خوددارى كردند.
(وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنا لا يُرْجَعُونَ): گمان آنها اين بود كه معاد و قيامت قابل انكار است و بسوى ما آورده
نميشوند.
(فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِ): سرانجام فرعون و لشكريانش را گرفتار كيفر كرديم و آنها را در درياى
نيل انداخته، دچار هلاكت كرديم.
برخى گفتهاند: اين دريا در خارج از مصر و نامش اساف بود.
(فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ): با چشم دل بنگر و تدبر كن كه چگونه فرعون و قومش را از ديارشان
خارج و هلاك كرديم.
(وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ): اين جمله نياز به توضيح دارد. زيرا ظاهر آن مىرساند كه خداوند
همانطورى كه انبياء را پيشوايان حقيقت و راستى و هدايت
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 201