responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 193

علت اينكه اين داستان در چند سوره تكرار شده، اين است كه براى اهل كتاب اتمام حجت شود و اسباب گرايش آنها به حق فراهم گردد زيرا قوم يهود نسبت به موسى ادعاى محبت مى‌كردند و هر كه كسى را دوست دارد، از گفتگوى در باره او خشنود ميشود و به كسى كه در باره فضيلت او سخن گويد، علاقه پيدا ميكند.

وانگهى هر جا كه داستان موسى تكرار شده، خالى از فايده نبوده است.

در عبارت:(أَنْ أَلْقِ عَصاكَ) قسمتى حذف شده است. در حقيقت منظور اين است كه: عصايت را بينداز. همين كه عصا را انداخت به شكل اژدهايى در آمد كه از لحاظ سرعت حركت و شدت اهتزاز همچون مارى بود.

(فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ‌): منظره اژدها شدن مار و جست و خيز سريع آن باعث شد كه موسى فرار كند و به جاى اول خود برنگردد.

از اينرو به او گفته شد:

(يا مُوسى‌ أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ‌): موسى، جلو بيا و نترس كه تو از زيان اين اژدها ايمن هستى.

از اينكه عصا اژدها مى‌شود، مى‌فهميم كه جوهر و سرشت اجسام، همه يكى است و بهمين جهت است كه با فاصله زيادى كه ميان چوب و حيوان وجود دارد، بر اثر اعجاز موسى يكى تبديل بديگرى ميشود. از همين جا معلوم ميشود كه وقتى انقلاب عصا به مار ممكن باشد، سفيد شدن جسم سياه كه فقط تغيير رنگى است و نيازى به تغيير ماهيت جسم ندارد، كارى است آسانتر[1] و اين همان معجزه دوم موسى‌


[1]- در باره تبديل عصا به اژدها از لحاظ فلسفى و برهانى كه در فلسفه براى اثبات ماده مشترك آورده‌اند، معلوم است كه تمام اجسام چه جماد و چه حيوان و چه نبات، از لحاظ ماده مشتركند و تنها اختلاف آنها از لحاظ صور است. چنان كه در طبيعت، خاك و بطور كلى جمادات، صورت گياهى بخود ميگيرند و گياه نيز صورت حيوانى بخود ميگيرد و بالآخره همان حيوان و نبات هم پس از مرگ به حالت جمادى و خاكى بر ميگردند و اين وضع هم چنان ادامه دارد و چنان كه از لحاظ دينى خاك، نطفه و نطفه، علقه و علقه، مضغه ميشود و سرانجام بصورت انسان كامل در مى‌آيد و دوباره پس از موت، خاك ميشود و در روز قيامت، اين خاك برميگردد و از نو( انسان ميشود، از لحاظ علمى هم اين مطلب روشن است و حتى چنان كه علم بيان ميكند تنها تفاوت اجسام از لحاظ اختلاف تعداد الكترونهاى آنهاست و لذا مى‌توانيم با خارج كردن بعضى الكترونها از مدار اتم يا افزودن الكترون بمقدار آن، جسم ديگرى بسازيم. همان كارى كه كيمياگران قديم به امكان آن پى برده بودند و مى‌فهميدند كه ميشود اجسام كم بها را تبديل به اجسام پر بها كرد ولى رمز آن و طرز انجام آن را نميدانستند و بخاطر پيدا كردن رمز و اختراع طرز آن تا توانستند اجسام را تجزيه يا تركيب كردند و اگر بهدف خود نرسيدند، ولى شيمى را توسعه بخشيدند. از اينجا اين مطلب هم روشن ميشود كه چطور بوسيله امام يا پيامبرى خاك، طلا ميشود تا شاعرى مى‌گويد:

آنان كه خاك را به نظر كيمياء كنند

آيا شود كه گوشه چشمى بما كنند؟

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست