نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 187
گيرم و غير از شبانى گوسفندان كار ديگرى
بدوش تو بيندازم.
برخى گويند: يعنى نميخواهم بر تو سخت بگيرم كه ده سال شبانى كنى.
(سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ): بخواست خدا از من حسن صحبت و وفاى بعهد خواهى ديد. يعنى اگر خدا
مرا زنده بدارد، از من صلاح و شايستگى خواهى ديد. زيرا ممكن است خداوند حيات را از
او بگيرد و به او توفيق ندهد كه از خود صلاح و شايستگى نشان دهد.
يحيى بن سلام مىگويد: شعيب به موسى گفت هر بچهاى كه از گوسفندان
داراى نقشى غير از نقش مادرش باشد، از آن تو باشد. تمام بچهها نقششان مخالف نقش
مادر بود.
برخى گفتهاند: به او وعده كرد كه آن سال هر بچه گوسفندى كه سرش سياه
و بدنش سفيد باشد، از آن وى باشد. تمام بچههاى گوسفندان بهمين رنگ بدنيا آمدند.
از امام صادق پرسيدند: كدام دختر بدنبال موسى رفت؟ فرمود: همان كه
همسر وى شد، پرسيدند: كداميك از دو مدت را تمام كرد؟ فرمود: بيشتر و كاملتر را
يعنى ده سال. پرسيدند: پيش از پايان ده سال با همسر خود عروسى كرد يا بعد؟ فرمود:
پيش از پايان. پرسيدند: آيا مرد مىتواند با زنى ازدواج كند و با
پدرش شرط كند كه دو ماه براى او مزدور باشد؟ فرمود: موسى ميدانست كه اين شرط را به
پايان مىبرد. پرسيدند: از كجا ميدانست؟ فرمود: او عالم بود كه زنده ميماند و به
شرط وفا ميكند.
(قالَ ذلِكَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ):
موسى به شعيب گفت: آنچه بر عهده من است براى تو و آنچه در ازاء آن بمن ميدهى براى
من. سپس گفت:
(أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَيَ): هر كدام از دو مدت را كه تمام كنم، ظلمى بر من نباشد و مجبور نباشم
كه بيشتر از آن عمل كنم.
(وَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِيلٌ):
خداوند ميان من و تو گواه باشد.
(فَلَمَّا قَضى مُوسَى الْأَجَلَ):
موسى ده سال را تمام كرد. از پيامبر خدا پرسيدند:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 187