responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 181

عكرمه گويد: چهار راه در برابر موسى بود و نميدانست كه از كداميك برود.

از اينرو خود را بخدا سپرد تا راهى كه او را بمقصد نجات برساند در پيش پايش قرار دهد. خداوند هم دعايش را مستجاب و راهنماييش كرد.

برخى گويند: فرشته‌اى كه سوار اسب بود و بزغاله‌اى با خود داشت آمد و او را به مدين برد. سعيد بن جبير گويد: پاهايش برهنه بود و بمدين نرسيد تا پوست پاهايش افتاد.

(وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ‌): و چون به آب مدين رسيد، جماعتى از شبانان ديد كه مشغول آب دادن گوسفندان خود بودند.

(وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ‌): و در كنار آنها دو زن ديد كه گوسفندان خود را از نزديك شدن به آب منع ميكردند.

برخى گويند: يعنى مردم را از نزديك شدن بگوسفندان منع مى‌كردند.

برخى گويند: يعنى گوسفندان خود را از مخلوط شدن با گوسفندان ديگران منع ميكردند.

(قالَ ما خَطْبُكُما): موسى از آنها پرسيد: چرا گوسفندان خود را آب نميدهيد؟

(قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ): گفتند: صبر مى‌كنيم تا مردم بروند و اينجا خلوت شود. زيرا ما قدرت آب كشيدن نداريم. وقتى كه مردم رفتند آبهاى باقيمانده در حوض را به گوسفندان خود ميدهيم.

(وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ): پدر ما پير است و نميتواند گوسفندان را آب دهد.

بدينجهت ما ناچاريم خودمان گوسفندانمان را آب دهيم. مقصودشان اين بود كه موسى آنها را كمك دهد.

برخى گفته‌اند: مقصودشان اين بود كه عذر خود را كه بدون محرم بيرون آمده بودند بموسى بفهمانند.

(فَسَقى‌ لَهُما): موسى گوسفندان آنها را آب داد. يعنى مردان را كنار زد تا بتواند گوسفندان زنها را آب دهد.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 181
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست